Naser Mirazi

Professor

Update: 2024-05-16

Naser Mirazi

Faculty of Basic Sciences / زیست شناسی

P.H.D dissertations

  1. بررسي اثرات عصاره گياه غافث (Agrimonia eupatoria L.) بر كبد سيروتيك موش هاي حرايي نر
    مژگان قبادي پور
    پيش زمينه: فيبروز و سيروز كبدي باعث درد و رنج فراوان انسان و حيوانات مي شوند و نياز فوري براي ايجاد درمان ها و تركيبات ضد فيبروزي جديدي را ايجاب مي كنند. اختلال كبدي - مغزي(HE) يك نوع ناهنجاري مي باشد كه با نارسايي كبدي حاد و بيماري پارانشيمي كبدي مزمن بروز مي كند. پژوهش هاي هپاتولوژي بر توسعه درمان هاي سنتي به صورت داروهاي فارماكولوژيكي براي درمان سيروز كبدي تمركز كرده اند. در اين مطالعه اثرات عصاره آبي گياه غافث (Agrimonia eupatoria L.)، به عنوان يك گياه دارويي، بر سيروز كبدي در موش هاي صحرايي نر مورد بررسي قرار گرفت. هدف: در اين پژوهش، اثر درماني عصاره آبي تهيه شده از اجزاء هوايي خشك شده A. eupatoria (AE) بر تغييرات بيوشيميايي و بافت شناسي در موش صحرايي مدل سيروز كبدي و HE كه توسط تيواستاميد (TAA) ايجاد شده بودند مورد بررسي قرار گرفت. در مطالعه حاضر، همچنين اثرات AE بر يادگيري و حافظه ارتباطي موش هاي صحرايي سيروزي ارزيابي شد تا اگر به تنهايي يا با تركيب با لاكتولوز (LAC) استفاده شود نورون- افزايي ممكن آن بر آسيب كبدي و HE القاء شده توسط TAA ارزيابي گردد. روش ها: عصاره آبي از اجزاء هوايي خشك شده A. eupatoria تهيه شد. سيروز كبدي، در موش هاي صحرايي نر (g 275-225)، با مصرف TAA 03/0 % در آب آشاميدني به عنوان غلظت اوليه كه در طي القاء سيروز براي 18 هفته بر طبق وزن هفتگي بدن در پاسخ به TAA تغيير مي يافت القاء شد. TAA بعد از 18 هفته قطع شد و بعد از هفته هجدهم به موش هاي صحرايي عصاره در آب آشاميدني براي 8 هفته خورانده شد. حيوانات سيروزي به هشت گروه تقسيم شدند (7=n)؛ 1- گروه كنترل دريافت كننده آب معمولي، 2- گروه TAA (موش هاي صحرايي سيروزي كه براي دوره زماني مشابه آب معمولي دريافت كردند)، 3- گروه دريافت كننده سيليمارين (mg/kg/day 50 SM,)، 4- گروه دريافت كننده لاكتولوز g/kg/day) 2LAC,)، 5- گروه دريافت كننده SM + LAC g/kg/day) 2 و mg/kg/day 50)، 6- گروه دريافت كننده عصاره غافث (mg/kg/day 30 AGR,) و 7-9- گروه هاي دريافت كننده عصاره غافث به همراه LAC در دوزهاي پايين (mg/kg/day 10 و 6/0)، متوسط (mg/kg/day 30 و 2) و بالاي (mg/kg/day 100 و 6/6) به ترتيب AGR و LAC را براي 8 هفته مصرف كردند. آزمون رفتاري توسط روش اجتناب غيرفعال توسط شاتل باكس در سي و پنجمين روز از آغاز درمان ارزيابي
    Thesis summary

Master Theses

  1. اثر محافظتي عصاره هيدرواتانولي پنير نخل بر روي مسموميت كبدي در موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار القاء شده با تتراكلريد كربن
    عبدالحمزه دهش فاتن
    برخي تركيبات شيميايي بكار رفته در صنايع آثار مخربي در مسموميت هاي سلول هاي بدن موجودات زنده دارند. تتراكلريد كربن كه در صنايع بهداشتي كاربرد دارد موجب اختلال در عملكرد بافتها از جمله كبد مي شود. گياهان دارويي به دليل دارا بودن تركيبات شيميايي مختلف قادرند از آثار سيتوتوكسيك اين ماده جلوگيري نمايند. در اين مطالعه اثر محافظتي پنير نخل بر مسموميت كبدي در موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار القاء شده با تتراكلريد كربن مورد بررسي قرار گرفت. در اين مطالعه تجربي 42 سر موش صحرايي نر نژاد ويستار در محدوده وزني 20 ± 220 گرم در 6 گروه 7 سري به صورت زير تقسيم شدند: گروه كنترل (دسترسي به آب و غذا)، گروه كنترل مثبت(تجويز سيليمارين 100 ميلي گرم بر كيلوگرم وزن بدن)، گروه شم(دريافت كننده روغن زيتون به ميزان 25/0 ميلي گرم)، گروه شاهد(دريافت كننده تتراكلريد كربن به ميزان 2 ملي ليتر بازاء كيلوگرم وزن بدن، به نسبت 1:1 با روغن زيتون، تزريق زير پوستي)، گروه تيمار1 (دريافت كننده تتراكلريد كربن+ عصاره پنير نخل به ميزان 250 ميلي گرم بر كيلوگرم وزن بدن)، تيمار2 (دريافت كننده تتراكلريد كربن+ عصاره پنير نخل به ميزان 500 ميلي گرم بر كيلوگرم وزن بدن)، تيمار 3 (دريافت كننده تتراكلريد كربن+ عصاره پنير نخل به ميزان 750 ميلي گرم بر كيلوگرم وزن بدن). پس از پايان آزمايشات، موش ها توسط كتامين هيدروكلرايد(50 ميلي گرم بر كيلوگرم وزن بدن) بيهوش شده و پس از آن محوطه بطني آنها توسط قيچي جراحي باز و به ميزان 5 ميلي ليتر خون از سياهرگ بزرگ تحتاني توسط سرنگ تهيه شد. بعد از سانتريفيوژكردن، سرم خون ها جدا و به آزمايشگاه ارسال گرديد. سپس نمونه بافت كبدي جدا و در فرمالين 10% جهت فيكس شدن قرار گرفت. نمونه هاي خون و بافت به منظور تكميل آزمايشات سرمي و بافت شناسي به آزمايشگاه ارسال گرديد. عصاره هيدرواتانولي پنير نخل به روش ماسيراسيون تهيه و دوزاژ مورد نظر آماده گرديد. نتايج نشان داد كه تتراكلريد كربن موجب نكروز بافت كبد در موش هاي شاهد مي گردد. افزايش معني دار سطح سرمي آنزيم هاي AST، ALT و ALP در گروه شاهد نسبت به گروه كنترل گرديد (p<0.001). استفاده از عصاره پنير نخل از ميزان تخريب بافت كبد در برابر تتراكلريد كربن محافظت قابل ملاحظه اي انجام داد. سطح سرمي آنزيم هاي كبدي در گروه هاي تيمار نسبت به گروه شاهد كاهش معني داري را
    Thesis summary

  2. بررسي اثرات محافظتي عصاره هيدرواتانولي پنيرنخل بر روند اسپرماتوژنز موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار القا شده با استات سرب
    نگار ايازي
    پيشرفت هاي صنعتي با ايجاد فلزات سنگين هم چون سرب از طريق آلودگي هوا سبب به خطر انداختن سلامتي بشر شده است. سرب بر عملكرد قسمت هاي مختلف بدن اثرات مخربي دارد.استات سرب با ايجاد راديكال هاي آزاد موجب اختلال در عملكرد بافت بيضه مي شود. هدف از اين مطالعه بررسي اثر محافظتي عصاره هيدرواتانولي پنيرنخل بر روي روند اسپرماتوژنز موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار القا شده با استات سرب مي باشد. مواد و روش كار: در اين بررسي تعداد 35 سر موش صحرايي به پنج گروه كنترل( دريافت كننده ي آب و غذاي معمولي)، كنترل مثبت( دريافت كننده آب معمولي و عصاره پنيرنخل با دوزmg/kg 500 به صورت تزريق درون صفاقي)، شاهد(دريافت كننده ي آب با استات سرب ml/kg5/.) و تيمار 1و2 ( دريافت كننده ي استات سرب با مقدارml/kg 5/0 و عصاره پنير نخل با دوز mg/kg 250و mg/kg500)تقسيم شدند.تزريق عصاره به صورت درون صفاقي و به مدت 2 هفته انجام شد. بعد از پايان آزمايش ها، از تمامي حيوانات خون گيري از بزرگ سياهرگ زيرين انجام و سرم آن جهت اندازه گيري هورمون تستوسترون، LH,FSH به كار برده شد. هم چنين شمارش اسپرم و نسبت وزن بيضه به وزن بدن(GSI) و مطالعات بافت شناسي از بافت بيضه صورت گرفت. داده ها با استفاده از روش آماري ANOVA ارزيابي شدند و معيار اختلاف معني دار بين آن ها 05/0 P< در نظر گرفته شد. نتايج به دست آمده ي مطالعه حاضر نشان مي دهد كه تعداد اسپرم ها در گروه دريافت كننده ي استات سرب كاهش معناداري پيدا مي كند(001/0 P<). هم چنين اين مطالعه نشان داد كه استات سرب موجب تخريب و نكروز بافت بيضه مي گردد. نسبت وزن بدن به وزن بيضه در گروه هاي دريافت كننده عصاره نسبت به گروه دريافت كننده استات سرب افزايش معناداري را داشته است(01/.P<). سطح هورمون هاي تستوسترون در گروه هاي تيمار نسبت به گروه دريافت كننده استات سرب افزايش معناداري داشته است(05/0P<). سطح هورمون هاي LH,FSH در گروه هاي تيمار نسب به گروه دريافت كننده استات سرب كاهش معناداري داشته است ( 001/.P<). عصاره هيدرواتانولي پنيرنخل داراي اثر محافظتي در برابر اثرات توكسيك استات سرب است.
    Thesis summary

  3. مطالعه اثر دارويي دووليسيب (كوپيكترا) بر روي صرع حاد ناشي از پنتيلن تترازول در موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار
    مهناز عبدالرحماني
    بيماري صرع يكي از بيماري هاي عصبي مزمن همراه با تشنجات برگشت پذير مي باشد. تاكنون داروهاي متعددي براي كنترل يا درمان آن تهيه شده است كه اغلب با عوارض جانبي همراه مي باشند. دووليسيب با نام تجاري كوپيكترا، يك داروي مهار كننده آنزيم فسفاتيديل اينوزيتول 3-كيناز مي باشد. دووليسيب در ايالات متحده براي درمان لوسمي لنفوسيتي مزمن عود كننده يا مقاوم، لوسمي لنفوسيتيك كوچك عود كننده، لنفوم فوليكولي عود كننده يا مقاوم به درمان، مورد تاييد سريع قرار گرفته است. اثرات اين دارو بر روي روند تشنج هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته بود. مطالعه حاضر اثر ضد تشنجي داروي دووليسيب را مورد بررسي قرار داد. در اين مطالعه تجربي اثر ضد تشنجي دووليسيب با استفاده از مدل تشنج القا شده توسط تزريق درون صفاقي پنتيلن تترازول در موش رت نژاد ويستار مورد بررسي قرار گرفت. دوزهاي مختلف از دووليسيب (5 و10 ميلي گرم بركيلوگرم وزن بدن) به صورت درون صفاقي نيم ساعت قبل از القاي PTZ تزريق شد. اثر دووليسيب بر روي دوره تشنج عمومي تونيك-كلونيك، تعداد تشنجات ميوكلونيكي و همچنين ميزان تاخير تشنج به مراحل 1 تا 5 مشاهده شد، اختلاف بين داده ها با 05/0 > p معني دار در نظر گرفته شد. داده هاي حاصل از اين پژوهش نشان داد كه داروي دووليسيب داراي اثرات ضد تشنجي در تمام تيمار هاي انجام شده در اين آزمايش بود. دووليسيب مدت زمان تشنج عمومي تونيك-كلونيك و تعداد تشنجات ميوكلونيكي را نسبت به گروه پنتيلن تترازول كاهش داده است. همچنين داروي دووليسيب در دوزهاي 5 و10 ميلي گرم بركيلوگرم با اثر بر روي آستانه تشنج باعث افزايش معني داري در مراحل مختلف تشنج ايجاد شده توسط تزريق درون صفاقي PTZ نسبت به گروه كنترل شد. به طور كلي نتايج حاصل از تحقيق حاضر نشان داد كه داروي دووليسيب در به تاخير انداختن تشنج ناشي از تزريق درون صفاقي PTZ در موش آزمايشگاهي نژاد ويستار موثر است.
    Thesis summary

  4. مطالعه اثر ضدتشنجي داروي ايدلاليسيب (زيدليگ) در موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار
    مهشاد حيدري برنجگاني
    زمينه و هدف: صرع يك بيماري با نقص عصبي مزمن است كه با تشنج برگشت پذير همراه مي باشد. داروهاي زيادي براي درمان و يا كنترل صرع تهيه شده اند كه اغلب با عوارض جانبي همراه مي باشند. ايدلاليسيب(Idelalisib) با نام تجاري زيدليگ (Zydelig)، يك داروي مهار كننده آنزيم فسفاتيديل اينوزيتول 3-كيناز (PI3K) مي باشدكه براي درمان بيماران مبتلا به سرطان هاي سلول هاي خون ساز رده ي لنفوسيت B توسعه يافته است. ايدلاليسيب در ايالات متحده براي درمان لوسمي لنفوسيتي مزمن عودكننده(CLL)، لوسمي لنفوسيتيك كوچك عود كننده (SLL)، لنفوم غيرهوچكيني سلول فوليكولار (NHL)، موردتاييد سريع قرار گرفته است. اثرات اين دارو بر روي روند تشنج هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطالعه ي حاضر اثر ضد تشنجي داروي ايدلاليسيب را مورد بررسي قرار داده است. روش بررسي: در اين مطالعه ي تجربي اثر ضد تشنجي ايدلاليسيب با استفاده از مدل تشنج القا شده توسط تزريق درون صفاقي پنتيلن تترازول ( PTZ ) در موش نژاد ويستار مورد بررسي قرار گرفت. دوزهاي مختلف ازايدلاليسيب (80 و 40 ميلي گرم بر كيلوگرم ) به صورت درون صفاقي نيم ساعت قبل از القاي PTZ تزريق شد. اثرايدلاليسيب بر روي دوره تشنج عمومي تونيك-كلونيك، تعداد تشنجات ميوكلونيكي و همچنين ميزان تاخير تشنج به مراحل 1 تا 5 مشاهده شد، اختلاف بين داده ها با 05/0 > p معني دار در نظر گرفته شد. يافته ها: داده هاي حاصل از اين پژوهش نشان داد كه داروي ايدلاليسيب داراي اثرات ضد تشنجي در تمام تيمارهاي انجام شده در اين آزمايش بود. ايدلاليسيب مدت زمان تشنج عمومي تونيك-كلونيك و تعداد تشنجات ميوكلنيكي را نسبت به گروه دريافت كننده پنتيلن تترازول كاهش داده است. همچنين داروي ايدلاليسيب در دوزهاي 80 و 40 ميلي گرم بر كيلوگرم با اثر بر روي آستانه ي تشنج باعـث افزايش معني داري در مراحل مختلف تشنج ايجاد شده توسط تزريق درون صفاقي PTZ نسبت به گروه كنترل شد. نتيجه گيري: به طور كلي نتايج حاصل از تحقيق حاضر نشان داد كه داروي ايدلاليسيب در به تاخير انداختن تشنج ناشي از تزريق درون صفاقي PTZ در موش آزمايشگاهي نژاد ويستار موثر است.
    Thesis summary

  5. مطالعه تغييرات رفتاري متعاقب تزريق داروي آلپليسيب (پيكري) در موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار صرعي القاء شده با PTZ
    احمد رستمخاني
    زمينه و هدف: آلپليسيب (Alpelisib) با نام تجاري پيكري (Piqray) يك داروي مهار كننده آنزيم فسفاتيديل اينوزيتول 3-كيناز (PI3K) مي باشد كه توسط شركت نوارتيس براي درمان سرطان پستان توصيه مي گردد. اثرات اين دارو بر روي روند تشنج هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطالعه ي حاضر اثر ضد تشنجي داروي آلپليسيب را مورد بررسي قرار داده است. روش بررسي: در اين مطالعه ي تجربي اثر ضد تشنجي آلپليسيب با استفاده از مدل تشنج القا شده توسط تزريق درون صفاقي پنتيلن تترازول (PTZ) در موش نژاد ويستار مورد بررسي قرار گرفت. دوزهاي مختلف از آلپليسيب (15 و 30 ميلي گرم بر كيلوگرم) به صورت درون صفاقي نيم ساعت قبل از القاي پنتيلن تترازول تزريق شد. اثر آلپليسيب بر روي دوره تشنج عمومي تونيك-كلونيك، تعداد تشنجات ميوكلنيكي و همچنين ميزان تاخير تشنج به مراحل 1 تا 5 مشاهده شد، اختلاف بين داده ها با 05/0 > p معني دار در نظر گرفته شد. يافته ها: داده هاي حاصل از اين پژوهش نشان داد كه داروي آلپليسيب داراي اثرات ضد تشنجي در تمام تيمارهاي انجام شده در اين آزمايش بود. آلپليسيب مدت زمان تشنج عمومي تونيك-كلونيك و تعداد تشنجات ميوكلنيكي را نسبت به گروه دريافت كننده پنتيلن تترازول كاهش داده است. همچنين داروي آلپليسيب در دوزهاي 15 و 30 ميلي گرم بر كيلوگرم با اثر بر روي آستانه ي تشنج باعـث افزايش معني داري در تاخير مراحل مختلف تشنج ايجاد شده توسط تزريق درون صفاقي پنتيلن تترازول نسبت به گروه كنترل شد. نتيجه گيري: به طور كلي نتايج حاصل از تحقيق حاضر نشان داد كه داروي آلپليسيب در به تاخير انداختن تشنج ناشي از تزريق درون صفاقي پنتيلن تترازول در موش آزمايشگاهي نژاد ويستار موثر است.
    Thesis summary

  6. مطالعه اثرات آسناپين بر حافظه و يادگيري در موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار صرعي القاء شده با پنتيلن تترازول
    الهام فرهادي
    صرع يك بيماري نقص عصبي مزمن است كه با تشنج برگشت پذير همراه است و مي تواند از لحاظ روحي و ذهني بيمار را تحت تاثير قراردهد. داروهاي بسياري براي درمان صرع فراهم آمده اند اما اين داروها داراي اثرات جانبي هستند. بنابراين يك نياز دائمي براي كشف و تهيه داروهاي ضد تشنج جديد وجود دارد. با توجه به علاقه رو به افزايش محققين براي شناسايي اثرات درماني مشتقات دارويي، آسناپين در اين پژوهش مورد ارزيابي قرار گرفت. آسناپين (Asenapine) يك داروي ضد روان پريشي نسل دوم است كه براي درمان روان پريشي در اختلال دوقطبي و اسكيزوفرني استفاده مي شود. ماده فعال آن آسناپين مالئات است كه از نظر شيميايي با ساير داروهاي اين كلاس متفاوت است. آسناپين با طيف گسترده اي از گيرنده ها، ازجمله گيرنده هاي سروتونين، گيرنده هاي دوپامين، گيرنده هاي هيستامين و زيرگروه هاي آدرنرژيك واكنش دارد. اعتقاد براين است كه اشغال گيرنده دوپامين D2 مسئول فعاليت ضد روان پريشي آسناپين است. شواهدي وجود دارد كه نشان دهنده اثر آسناپين در درمان اختلالات عصبي است. در اين راستا، اثربخشي آسناپين بر روي مدل هاي تجربي تشنج و اختلال حافظه ناشي از تشنج در موش رت در پژوهش حاضر مورد بررسي قرار گرفت. درمطالعه حاضر 20 سرموش رت نر بالغ نژاد ويستار در محدوده وزني 250-200 گرم، به چهارگروه تقسيم شدند. تشنج در موش هاي رت توسط پنتيلن تترازول (PTZ)با دوز mg/kg60، به صورت تزريق داخل صفاقي ايجاد شد. اثر ضد تشنجي آسناپين در دوزهاي mg/kg 0.5 و mg/kg0.1، باتزريق داخل صفاقي در مدل هاي تشنج مورد بررسي قرار گرفت. تأثير بر حافظه با آزمون احترازي غيرفعال با استفاده از دستگاه شاتل باكس ارزيابي شد. پس از آزمايشات رفتاري، حيوانات تحت بيهوشي عميق و بدون درد قرار گرفتند. سرم حيواني براي سنجش استرس اكسيداتيو نيتريك اكسيد و گلوتاتيون استفاده شد. تزريق داخل صفاقي آسناپين منجر به كاهش ميانگين تعداد تكان هاي ميوكلونيك و طول مدت تشنج تونيك كلونيك ژنراليزه و افزايش ميانگين تأخيرتكان هاي ميوكلونيك و در مقايسه با گروه PTZ ديده شد. همچنين در آزمون اجتنابي غيرفعال، آسناپين باعث افزايش قابل توجه در تأخير بازيابي و كل زمان صرف شده در محفظه روشن در مقايسه با گروه PTZ شد. آزمايشات بيوشيميايي نشان داد كه آسناپين قادر است سطح سرمي GSH را به طور قابل توجهي افزايش دهد و سطح سرمي NO
    Thesis summary

  7. بررسي بيماري ديابت در كشور افغانستان و راه هاي كنترل و درمان آن در طب سنتي گياهي بومي
    محمدعزيز اميرزي
    ديابت از جمله بيماري هاي مزمن است كه به دليل كمبود يا كاهش عملكرد انسولين موجب افزايش ميزان قند خون و اختلالات متابوليسمي بدن مي شود. ديابت باعث ايجاد يك شيوه جديد زندگي مي شود و تمام روابط فرد را در همه زمينه ها تحت تاثير قرار مي دهد. اگر قند خون در طولاني مدت بطور مداوم بالا باشد، مي تواند بر قلب، چشم ها، كليه ها، اعصاب و ساير قسمت هاي بدن تأثير بگذارد. در درمان ديابت، هدف اين است كه به افراد كمك شود تا خطر ابتلا به عوارض جانبي در آينده به حداقل برسد. تاكنون داروهاي متعددي براي كاهش ميزان قند خون بالا ارائه شده است؛ ولي به دليل عدم بهبودي كامل اين بيماري با مصرف داروهاي موجود، تمايل به استفاده از درمان هاي جايگزين و سنتي افزايش يافته است. گياهان دارويي با خواص كاهش دهنده قند خون در كنترل بيماري ديابت نقش بسيار مهمي دارند. در اين مطالعه شيوع بيماري ديابت در كشور افغانستان و راه هاي كنترل و درمان آن در طب سنتي گياهي بومي در افغانستان بررسي شد. اطلاعات مربوط به بيماران و شيوه هاي درماني سنتي با استفاده از پرسشنامه جمع آوري شد و سپس مورد تحليل قرار گرفت. نتايج به دست آمده نشان داد كه بيماري ديابت در سنين بالا فراواني بيشتري داشته و در زنان نسبت به مردان شايع تر مي باشد. براساس اطلاعات جمع آوري شده در افغانستان براي درمان و كنترل بيماري از 13 نوع گياه دارويي شامل پياز، سير، كاسني، هندوانه ابوجهل، خيار تلخ، خار مريم، سياه گيله، چاي سبز، مريم گلي، جنسينگ، گزنه، انگور سياه و كلپوره استفاده مي شود. براساس نتايج به دست آمده از سير نسبت به بقيه گياهان بيشتر استفاده مي شود.
    Thesis summary

  8. مطالعه اثر حفاظتي و درماني سلژيلين بر نقص حافظه و يادگيري القا شده توسط بتا آميلوئيد در موش هاي صحرايي نر
    بهنام محمدپور
    بيماري آلزايمر يكي از دلايل عمدۀ زوال عقل است. در اين بيماري ابتدا اختلال در حافظۀ كوتاه مدت بروز مي يابد كه منجر به اختلال عملكردي و رفتاري مي شود. اولين اتفاق در روند بيماري آلزايمر تجمع بتاآميلوئيد در مغز است كه نقش مهمي در افزايش استرس اكسيداتيو دارد. استرس اكسيداتيو يك عامل مهم آسيب شناسي در بيماري هاي عصبي ازجمله آلزايمر است كه مي تواند منجر به مرگ سلول هاي عصبي شود. سلژيلين دارويي با خاصيت آنتي اكسيداني است كه براي بيماران مبتلا به پاركينسون تجويز مي شود و در مطالعه حاضر به عنوان دارو براي درمان آلزايمر مورد استفاده قرار گرفت. در اين پژوهش 50 سر موشِ صحراييِ نرِ بالغ به 5 گروه 10 تايي تقسيم شدند. گروه كنترل آب و غذاي معمولي به مدت يك ماه دريافت كردند. گروه شم جراحي 5 ميكروليتر محلولِ بافرِ نمكِ فسفات به صورت تزريق داخل بطني و سپس آب و غذاي معمولي به مدت يك ماه دريافت كردند. گروه كنترل مثبت به مدت يك ماه تحت گاواژ با سلژيلين mg/kg 5 قرار گرفتند و جراحي نشدند. گروه آلزايمر 5 ميكروليتر محلول بتاآميلوئيد به صورت تزريق داخل بطني و سپس آب و غذاي معمولي به مدت يك ماه دريافت كردند. گروه درمان 5 ميكرو ليتر محلول بتاآميلوئيد به صورت تزريق داخل بطني و سپس mg/kg 5 سلژيلين را به صورت گاواژ طي يك ماه دريافت كردند. حافظه، يادگيري و اضطراب به ترتيب به وسيلۀ آزمون هاي رفتاري تشخيص شيء جديد، مازِ آبيِ موريس، شاتل باكس و مازِ به علاوهِ مرتفع ارزيابي شدند. نتايج نشان مي داد كه حافظه و يادگيري تحت تاثير تزريق داخل بطني بتاآميلوئيد دچار اختلال مي شود و همچنين سطح اظطراب افزايش پيدا مي كند. با اين وجود مصرف خوراكي سلژيلين باعث بهبود معنادار اثرات ناشي از تزريق داخل بطني بتاآميلوئيد مي شود. بر اساس يافته هاي مطالعات حاضر گمان مي رود كه سلژيلين به دليل خاصيت آنتي اكسيداني خود، داراي اثر حفاظت عصبي باشد و مي تواند سبب بهبود اختلالات ناشي از بتاآميلوئيد بر حافظه، يادگيري و اضطراب شود.
    Thesis summary

  9. مطالعه بيماري ليشمانيوز جلدي و راههاي درماني ان در طب سنتي گياهي بومي در افغانسان
    عبدالرئوف صميم
    انگل هاي جنس Leishmania براي انسان و حيوان بيماري زا هستند و سبب ايجاد بيماري ليشمانيوز مي شوند. اين بيماري به سه شكل جلدي، جلدي-مخاطي و احشايي در افراد بيمار ديده مي شود. شناسايي گونه هاي Leishmania در عفونت هاي باليني، جهت پيش آگاهي، كنترل و پيشگيري بيماري بسيار حائز اهميت است. كشور افغانستان يكي از مكان هاي مهم آلوده به انگل هاي Leishmania است. در اين پژوهش وضعيت شيوع بيماري ليشمانيوز جلدي و راه هاي درماني آن در طب سنتي در مناطقي از كشور افغانستان مطالعه شد. جمعيت مورد بررسي در اين مطالعه در درجه اول، بيماران مبتلا به ليشمانيوز جلدي مراجعه كننده به مراكز بهداشتي درماني مناطق بومي بيماري در استان خوست بود. علاوه بر استان خوست، اطلاعات بيماراني نيز از استان هاي تخار، مزار شريف، سمنگان، هرات، قندهار، غزني، كابل، ننگرهار، كنر، لغمان و نورستان جمع آوري شد. جمع آوري اطلاعات بيماران مبتلا به ليشمانيوز با استفاده از پرسشنامه انجام شد. پس از تجزيه و تحليل آماري اطلاعات به دست آمده، مشاهده شد كه زنان بطور معنادار بيش از مردان به بيماري ليشمانيوز جلدي مبتلا هستند. همچنين مشاهده شد كه جنسيت، ميزان درآمد، امكانات بهداشتي، مسافرت، سطح سواد و ... در ابتلا افراد به اين بيماري موثر هستند. براساس اطلاعات جمع آوري شده مردم افغانستان براي درمان بيماري ليشمانيوز جلدي از گياهان دارويي خار مريم، استبرق، گياه الكالويد و بولاغ اوتي براي كنترل بيماري ليشمانيوز استفاده مي كنند. نوع گياه دارويي مورد استفاده در مناطق مختلف افغانستان متفاوت است كه دليل اين امر مربوط به وجود يا عدم وجود گياه دارويي در مناطق مختلف مي باشد. همچنين روش استفاده از يك نوع گياه دارويي نيز در مناطق مختلف با هم تفاوت دارد.
    Thesis summary

  10. بررسي اثر آمي تريپتيلين بر تثبيت حافظه ويادگيري در موش هاي صحرايي نر نژاد ويستار كيندله شده با پنتيلن تترازول
    سهيلا نيازي
    آمي تريپتيلين براي درمان دردهاي مزمن ونوروپاتيك به كار مي رود. شواهد نشان داده است كه اين دارو ممكن است در درمان اختلالات ناشي از تخريب سيستم عصبي هم موثرباشد. در اين مطالعه ازمدل هاي آزمايشي تشنج واختلال حافظه ناشي از تشنج درموش هاي صحرايي موردبررسي قرار گرفته است. تشنج در موش هاي صحرايي ويستار (200-250 g) به وسيله ي پنتيلن تترازول (PTZ, 60 mg/kg) به صورت داخل صفاقي) انجام شد. اثر ضدتشنجي آمي تريپتيلين در دوزهاي mg/kg10 و mg/kg20 موردبررسي قرار گرفت. تاثير اين دارو بر روي حافظه با استفاده از آزمون اجتنابي غير فعال (PA) ارزيابي شد. پس از آزمايش هاي رفتاري حيوانات، تحت بيهوشي عميق و بدون درد قرار گرفتند. سرم حيوانات براي سنجش آنتي اكسيدان هاي مالون دي آلدهيد (MDA) و گلوتاتيون پراكسيداز(GPx) جداشد.تزريق داخل صفاقي آمي تريپتيلين باعث كاهش ميانگين تعداد انقباضات ميوكلونيك وتونيك كلونيك تعميم يافته (GTCS) شد. طول مدت وميانگين تاخير انقباضات ميوكلونيك و GTCS در مقايسه با گروه PTZ مي شود. علاوه برآن در آزمون اجتنابي غير فعال، مشخص شدكه آمي تريپتيلين باعث افزايش قابل توجهي درتاخير احتباس (RL) وكل زمان صرف شده در محفظه نور (TLC) درمقايسه با گروه PTZ مي شود. آزمايش هاي بيوشيميايي نشان داد كه آمي تريپتيلين مي تواند به طور قابل توجهي سطح سرمي GPx را افزايش و سطح سرمي MDA را به ميزان قابل توجهي نسبت به گروه PTZ كاهش دهد.
    Thesis summary

  11. مطالعه اثر عصاره هيدرواتانولي گل گياه هميشه بهار(Calendula officinalis L.) بر روي پارامترهاي خوني در موش هاي صحرايي نر درمان شده با سيكلوفسفاميد
    آيدا شهابي باهر
    داروي سيكوفسفاميد شيميايي است كه براي درمان سرطان براي شيمي درماني كاربرد دارد. اين دارو داراي عوارض خوني مانند بروز كم خوني، تهوع، استفراغ، نوتروپني، ترومبوسيتوپني، ايجاد تومورهاي ثانويه و ايجاد ختلال در دستگاه تناسلي مي باشد. در اين پژوهش اثر عصاره هيدرواتانولي گل هميشه بهار بر روي عوارض شيمي - درماني ناشي سيكلوفسفاميد بررسي شد. گل هميش بهار گياهي است كه براي مصارف داروي كاربرد دارد و خواص درماني براي آن گزارش شده است. كه ميتوان به خواص آنتي اكسيداني، ضد باكتري، ضد قارچ، ضد ويروس، ضد التهاب و..اشاره كرد. در پژوهش حاضر ، 35 سرموش صحرايي نر بالغ نژاد ويستار ، به پنج گرو هفت سري نترل، شاهد، كنترل مثبت، تيمار 1 و 2 تقسيم شدند. به گروه كنترل نرمال سالين، به گروه شاهدداروي سيكلوفسفاميد،به گره كنترل مثبت عصاره هيدرواتانولي گل هميشه بهار ، به گروه تيمار 1 داروي سيكلوفسفاميدهمراه با دوز پائين عصاره هيدرواتانولي گل هميشه بهار و ب گروه تيمار 2 داروي سيكلوفسفاميد به همراه دوز بالاي عصاره هيدرواتانولي گل هميشه بهار تزريق شد. پس از سپري شدن دوره تيمار، پارامترهاي خوني و بافت جناغ سينه مورد بررسيقرار گرفت. نتايج نشان داد كه عصاره هيدرواتانولي گل هميشه بهار، عوارض ناشي از دروي سيكلوفسفاميد را بهبود مي بخشد كه احتمالاً ناشي از اثرات آنتي اكسيداني تركيبات موجود در عصاره اين گياه است.
    Thesis summary

  12. مطالعه ي اثرات حفاظتي شكلات تلخ بر شكل پذيري سيناپسي، حافظه، يادگيري و اضطراب در موش هاي صحرايي نر آلزايمري
    حميد شوكتي بصير
    بيماري آلزايمر يكي از دلايل عمده زوال عقل است. ازنظر باليني، بيماران در ابتدا دچار اختلال حافظه كوتاه مدت هستند كه متعاقباً دچار اختلال عملكردي و رفتاري مي شوند. تجمع بتاآميلوئيد در مغز اولين اتفاق درروند بيماري آلزايمر است كه نقش مهمي در افزايش استرس اكسيداتيو دارد. استرس اكسيداتيو يك عامل مهم آسيب شناسي در بيماري هاي عصبي ازجمله آلزايمر است كه مي تواند منجر به مرگ سلول هاي عصبي شود. شكلات تلخ، غذايي با منشأ گياهي، تهيه شده از درخت كاكائو بوده و منبع غني از گروهي از آنتي اكسيدان ها به نام فلاونوئيدها مانند اپي كاتچين و كاتچين است. در مطالعه حاضر 72 سر موش صحرايي نر به 6 گروه: كنترل؛ شم جراحي شده و دريافت كننده 5 ميكرو ليتر حلال بتاآميلوئيد؛ كنترل مثبت دريافت كننده mg/kg500 كاكائو به صورت خوراكي؛ شاهد دريافت كننده 5 ميكرو ليتر محلول بتاآميلوئيد به صورت تزريق داخل بطني؛ پيشگيري دريافت كننده mg/kg500 كاكائو به صورت خوراكي و 5 ميكرو ليتر محلول بتاآميلوئيد به صورت تزريق داخل بطني؛ درمان دريافت كننده 5 ميكرو ليتر محلول بتاآميلوئيد به صورت تزريق داخل بطني و mg/kg500 كاكائو به صورت خوراكي تقسيم شدند. شكل پذيري سيناپسي، حافظه، يادگيري و اضطراب به ترتيب به وسيله الكتروفيزيولوژي، آزمون هاي تشخيص شيء جديد، ماز آبي موريس، شاتل باكس و ماز مرتفع به علاوه ارزيابي شدند. پژوهش حاضر نشان داد كه تزريق داخل بطني بتاآميلوئيد سبب اختلال در شكل پذيري سيناپسي، حافظه و يادگيري شده و سطح اضطراب را افزايش مي دهد؛ درحالي كه مصرف كاكائو باعث بهبود معنادار اختلال پيش آمده توسط بتاآميلوئيد گرديد. اين پژوهش نشان داد كه كاكائو به دليل خاصيت آنتي اكسيداني خود داراي فعاليت حفاظت عصبي بوده و مي تواند اختلالات ناشي از بتاآميلوئيد بر شكل پذيري سيناپسي، حافظه، يادگيري و اضطراب را بهبود بخشد.
    Thesis summary

  13. مطالعه اثر محافظتي عصاره هيدرواتانولي برگ گياه به ليمو(Lippia citrodora L.) و ويتامين D برسندرم تخمدان پلي كيستيك در موش هاي سوري القا شده با استراديول والرات.
    سميه مسلسل
    هدف و زمينه تحقيق: سندرم تخمدان پلي كيستيك شايع ترين اختلال غدد درون ريز ميان زنان در سنين باروري است. برخي گياهان دارويي داراي خواص منحصر به فردي هستند كه قادرند از بروز يا پيشرفت اين سندرم جلوگيري كنند. هدف از اين تحقيق مطالعه اثر محافظتي عصاره هيدرواتانولي برگ گياه به ليمو و ويتامين D در موش هاي مبتلا شده به سندرم تخمدان پلي كيستيك مي باشند. روش مطالعه : در اين پژوهش 48 سر موش سوري ماده بالغ نژادbalb/c به وزن تقريبي 35-25 گرم در 8 گروه : كنترل (با دسترسي آزاد به آب و غذا)، شاهد (دريافت كننده داروي استراديول والرات به مقدار mg/kg 2 به صورت تك مرحله)، كنترل مثبت (دريافت كننده داروي استراديول والرات به مقدار mg/kg2 به صورت تك مرحله +دريافت كننده mg/kg/day 500 متفورمين) وگروه تيمار شامل چهارگروه: 1- دريافت كننده (داروي استراديول والرات به ميزانmg/kg 2 به صورت تك مرحله + عصاره به ليمو با دوز mg/kg/day500)، 2-دريافت كننده) داروي استراديول والرات به ميزانmg/kg 2 به صورت تك مرحله +عصاره به ليمو با دوز mg/kg/day1000(، 3- دريافت كننده (داروي استراديول والرات به ميزانmg/kg 2 به صورت تك مرحله+ ويتامين D با دوزIu/kg 30000)، 4- دريافت كننده (داروي استراديول والرات به ميزانmg/kg 2 به صورت تك مرحله+ عصاره به ليمو با دوز mg/kg/day 1000 + ويتامين D بادوز Iu/kg30000(، شم: دريافت كننده 25/0 ميلي ليتر روغن كنجد به صورت زير پوستي و يكبار تزريق. مدت زمان انجام آزمايشات 50 روز به طول انجاميد. داروي استراديول والرات به صورت زير پوستي تزريق شد و داروي متفورمين به صورت محلول در آب و با آبخوري به موش ها خورانده شد و عصاره به ليمو و ويتامين D به صورت درون صفاقي تزريق شدند. نتايج : اين مطالعه هم سو با مطالعات قبلي نشان داد كه استراديول والرات سبب ايجاد كيست هاي فوليكولي مي شود. سطح سرمي تستوسترون در گروه شاهد افزايش معني داري را داشت. اين هورمون در گروه هاي تيمار در مقايسه با گروه شاهد كاهش معني داري را پيدا نمود. نتيجه گيري نهايي: اين مطالعه نشان داد كه عصاره به ليمو + ويتامين D مي تواند در كنترل سندرم تخمدان پلي كيستيك مؤثر تر باشد. اين تاثيرات احتمالا به واسطه وجود برخي تركيبات شيميايي موجود در عصاره به ليمو و ويتامين D مي باشد كه قادرند كنترل و محافظت از روند ايجاد تخمدان پلي كيستيك را ان
    Thesis summary

  14. مطالعه اثر حاد تراتوژنيك پركلرواتيلن روي جنين موش هاي صحرايي ماده
    الهام اميني
    چكيده:تراتوژن ها عواملي هستند كه باعث ناقص الخلقه زايي و اختلال در تكوين موجودات زنده مي شود.پركلرواتيلن مايعي شفاف و بي رنگ بوده و جزء تركيبات هالوژنه است .پركلرواتيلن به طور گسترده در صنايع مختلفي از جمله خشك شويي كه براي پاك كردن لكه هاي چربي از روي لباس ها ،در صنايع فلزات براي چربي زدايي از سطح فلزات، جوهر چاپ ،پوليش كفش كاربرد دارد.در اين مطاله ي آزمايشگاهي28 سر موش ماده ي بالغ و 4 سر موش نر بالغ نژاد ويستار با محدوده ي وزني 200-220گرم در ماده هاي بالغ و 220-250نرهاي بالغ استفاده شد.28 سر موش ماده ي بالغ به چهار گروه تقسيم به شرح زير تقسيم شدند و با فواصل زماني متفاوت در معرض استنشاق باماده ي پركلرواتيلن قرار گرفتند. گروه كنترل:شامل هفت سر موش ماده ي بالغ بودند كه در معرض استنشاق با ماده ي پركلرواتيلن نبودند. گروه يك:سه هفته قبل از بارداري در معرض استنشاق با ماده ي پركلرواتيلن بودند. گروه دوم: سه هفته بعد بارداري در معرض استنشاق با ماده ي پركلرو اتيلن بودند. گروه سوم: سه هفته قبل از بارداري و سه هفته بعد از بارداري در معرض استنشاق با ماده ي پركلرواتيلن بودند. پس از اتمام دوره بارداري قبل از تولد جنين ها نمونه هاي خوني از موش هاي ماده ي بالغ جمع آوري شد و ميزان هورمون هاي جنسي مورد بررسي قرار گرفت و هم چنين شمارش تعداد جنين ها و اندازه گيري پارامترهاي مورفومتريك انجام شد و در نهايت مطالعات ميكروسكوپي از بافت ها انحام گرفت. تجزيه و تحليل داده ها توسط آزمون آناليزتحليل واريانس يك طرفه و به دنبال آن،تست تعقيبيTukeyبراي مقايسه مورد بررسي قرار گرفت.نتايج اين پژوهش نشان داد كه پركلرواتيلن يك مادهي ترلتوژن است و باعث ناقص الخلقه زايي و همچنين اختلال در تكوين رويان و سقط خود به خودي مي شود.
  15. مطالعه اثر محافظتي شكلات تلخ بر سندروم تخمدان پلي كيستيك در موش هاي صحرايي القاء شده با لتروزول
    شيدا حسامي
    هدف و زمينه تحقيق: سندروم تخمدان پلي كيستيك( PCOS )شايع ترين اختلال آندوكريني زنان در سنين باروري است. برخي گياهان دارويي حاوي تركيباتي هستند كه قادرند از بروز يا پيشرفت اين سندرم جلوگيري كنند. هدف از اين تحقيق مطالعه اثر محافظتي و كنترلي شكلات تلخ در موش هاي مبتلا شده به سندرم تخمدان پلي كيستيك مي باشند. روش مطالعه: دراين مطالعه تجربي تعداد 35سر موش ماده نژاد ويستار در محدوده سني 70-60 روزه در 5 گروه : كنترل (با دسترسي آزاد به آب و غذا)، شاهد (دريافت كننده داروي لتروزول به مقدار 1mg /kg / day روزانه)، تيمار (دريافت كننده داروي لتروزول به ميزان 1mg /kg / day روزانه +شكلات تلخ 500mg /kg /day روزانه)، كنترل مثبت (دريافت كننده يك ميلي گرم (1mg /kg / day) داروي محلول لتروزول دريافت كردند و به فاصله يك ساعت بعد داروي متفورمين (500mg /kg / day) دريافت نمودند).گروه شكلات تلخ (دريافت كننده روزانه (500mg /kg / day) شكلات تلخ به ازاي هريك كيلوگرم وزن بدن روزانه)دسته بندي شدند. مدت زمان انجام آزمايشات 28 روز به طول انجاميد. تمامي داروها و شكلات تلخ به شكل محلول و خوراكي (گاواژ) به فاصله يك ساعت از هم خورانده شدند. نتايج: اين مطالعه هم سو با مطالعات قبلي نشان داد كه لتروزول سبب ايجاد كيست هاي فوليكولي مي شود. گروه تيمار در بافت تخمدان از نظر تعداد كيست هاي تخمداني كاهش معني داري را نسبت به گروه شاهد نشان داد. سطح سرمي تستوسترون در گروه شاهد افزايش معني داري را داشت. اين هورمون در گروه تيمار در مقايسه با گروه شاهد كاهش معني داري را پيدا نمود. نتيجه گيري نهايي: اين مطالعه نشان داد كه شكلات تلخ مي تواند در كنترل سندرم تخمدان پلي كيستيك موثر باشد. اين تأثيرات احتمالا به واسطه وجود برخي تركيبات شيميايي موجود در شكلات تلخ از جمله فلاونوئيدها، پلي فنول ها و آنتي اكسيدان ها مي باشد كه قادرند كنترل و محافظت از روند ايجاد تخمدان پلي كيستيك را انجام بدهند باشد.
    Thesis summary

  16. مطالعه اثر محافظتي سرم خون بند ناف بر روي نفروتوكسيسيتي موش هاي نر القا شده با جنتامايسين
    فاطمه بهاروند
    جنتامايسين آنتي بيوتيكي آمينوگليكوزيدي است كه در درمان انواعي از عفونت هاي باكتريايي به خصوص باكتري هاي گرم منفي استفاده مي شود. اما اثر سمي جنتامايسين بر كليه، كاربرد باليني طولاني مدت آن را محدود مي كند. سرم خون بند ناف انسان حاوي مولكول هاي زيستي ارزشمند، مانند فاكتورهاي رشد استو كه قادر به ترميم بافت در سطح سلولي هستند. بنابراين اثر سرم خون بند ناف به دو صورت همزمان و پس از درمان بر نفروتوكسيسيتي القا شده با جنتامايسين در اين پژوهش بررسي شد. مواد و روش ها: اينتحقيق بر روي 35 سر موش صحرايي نر بالغ نژاد ويستار انجام شد. پس از طي 14 روز به عنوان دوره سازش، موش ها به 5 گروه 7 سري به ترتيب زير تقسيم شدند: گروه كنترل( سالم و بدون تزريق)، گروه جنتامايسين( دريافت 100mg/kg جنتامايسين به مدت 10 روز متوالي)، گروه تجربي 1 ( دريافت همزمان جنتامايسين 100mg/kg و HUCBS با دوز 1mg/kg به مدت 10 روز متوالي)، گروه تجربي 2 ( دريافت همزمان جنتامايسين 100mg/kg و HUCBS با دوز 1.5mg/kg به مدت 10 روز متوالي)، گروه تجربي3 ( دريافت جنتامايسين به مدت 10 روز متوالي و سپس 3 روز متوالي و HUCBS با دوز 1mg/kg ). همه گروه ها يك روز پس از پايان تيمار بيهوش شدند و نمونه هاي خون و كليه از موش ها جمع آوري شد. فراسنجه هاي اوره، كراتينين، لاكتات دهيدروژناز در نمونه هاي سرم خون اندازه گيري شدند. نتايج: نتايج نشان داد كه درمان با HUCBS موجب كاهش معني دار در غلظت اوره (BUN) و كراتينين (cr)و لاكتان دهيدروژناز (LDH)در گروه تجربي 2 در مقايسه با گروه جنتامايسين مي شود. همچنين مطالعات بافت شناسي نشان داد كه HUCBS موجب كاهش قابل توجه در آسيب بافتي در گروه تجربي 2 در مقايسه با گروه جنتامايسين مي شود. نتيجه گيري: سرم خون بند ناف باعث محافظت كليه در مقابل اثر سمي جنتامايسين در كليه شده است.
    Thesis summary

  17. مطالعه اثرات حفاظتي وانيليك اسيد بر حافظه و يادگيري و شكل پذيري سيناپسي در موش هاي صحرايي نر آلزايمري شده با بتا آميلوئيد
    نسا احمدي
    بيماري آلزايمر(AD) Alzheimer’s Disease يك اختلال نورودژنراتيو است كه با كاهش پيش رونده در عملكرد شناختي ناشي از تجمع پپتيد بتا آميلوئيدBeta-Amyloid (Aβ) در فضاي خارج سلولي ايجاد مي شود. Aβ توليد انواع اكسيژن فعال را تحريك كرده و از اين طريق منجر به ايجاد استرس اكسيداتيو و مرگ سلولي مي گردد. از طرف ديگر وانيليك اسيد(VA) Vanillic Acid داراي خاصيت آنتي اكسيداني است. در اين مطالعه با توجه به خواص وانيليك اسيد، تأثير اين تركيب بر حافظه و يادگيري در موش هاي صحرايي هاي آلزايمري شده با Aβ موردمطالعه قرار گرفت. گروه هاي مورد مطالعه: تعداد 45 سر موش در 5 گروه 8 تايي دسته بندي شدند كه شامل :گروه1: كنترلگروه 2: شم جراحي گروه 3: داروي وانيليك اسيد (كنترل +)گروه 4 :آلزايمري گروه 5 : آلزايمري + داروي وانيليك اسيد، يادگيري و حافظه احترازي غيرفعال با استفاده از تست شاتل باكس(Shuttel Box)، حافظه شناختي با تست تشخيص شي جديد، (Novel Object)، فعاليت حركتي با تست OPen Feild، حافظه فضايي با موريس واتر ميز(Morris water maze) و تقويت طولاني مدت (LTP) كه نوعي از شكل پذيري سيناپسي است، با ثبت الكتروفيزيولوژي از ناحيه هيپوكامپ سنجيده شد. نتايج: نتايج اين تحقيق نشان داد كه تزريق داخل بطني Aβ باعث كاهش حافظه تشخيصي، حافظه فضايي و حافظه احترازي غيرفعال مي شود. تجويز وانيليك اسيد باعث بهبودي حافظه تشخيصي، حافظه فضايي و حافظه احترازي غيرفعال شد. بر اساس نتايج شكل پذيري سيناپسي در مطالعه الكتروفيزيولوژيك، دامنه PS و شيب EPSP در گروه آلزايمري كاهش يافت. در مقابل گروهي از موش ها كه Aβ دريافت كرده بودند و تحت درمان با وانيليك اسيد قرارگرفته بودند به طور قابل توجهي اين كاهش را جبران كردند، كه نشان مي دهد تجويز طولاني مدت وانيليك اسيد مي تواند اثرات Aβ را در القاي LTP كاهش دهد. نتيجه گيري نهايي: در اين مطالعه مشاهده شد كه Aβ باعث اختلال در حافظه و مهار LTP گرديد. تجويز وانيليك اسيد منجر به بهبود حافظه و افزايش القاي LTP شد. احتمالا تأثير وانيليك اسيد بر بهبود حافظه، يادگيري و القاي LTP به دليل ويژگي آنتي اكسيداني و ديگر خواص آن مي باشد.
    Thesis summary

  18. مطالعه اثرات حفاظتي پلي كوزانول بر حافظه و يادگيري و شكل پذيري سيناپسي در شكنج دندانه اي هيپوكمپ در موش هاي صحرايي نر آلزايمري
    سمانه صفري
    بيماري آلزايمر يك اختلال نورودژنراتيو است كه با كاهش پيشرونده در عملكرد شناختي ناشي از تجمع پپتيد توليد انواع فعال اكسيژن را تحريك كرده و از اين طريق منجر به Aβ . در فضاي خارج سلولي مشخص مي شود (Aβ) بتاآميلوئيد ايجاد استرس اكسيداتيو و مرگ سلولي مي گردد. پلي كوزانول يك مكمل كاهش دهنده ي چربي است و داراي خاصيت آنتي مورد Aβ اكسيداني و ضد التهابي مي باشد. در اين مطالعه تاثير اين تركيب بر حافظه و يادگيري در رت هاي آلزايمري شده با 240 گرم استفاده شده است. حيوانات ± بررسي قرار گرفت. مواد وروش كار: در اين مطالعه از 70 سر موش صحرائي نر بالغ با وزن 10 را به صورت داخل بطني دريافت كردند، گروه Aβ در 7 گروه تقسيم شدند كه شامل: گروه كنترل، گروه شم؛ 5 ميكرو ليتر حلال 50 mg/ kg با دوز Acacia Gum را به صورت داخل بطني دريافت كردند، گروه حلال دارو كه Aβ ، مدل آلزايمر كه 5 ميكروليتر 50 به مدت mg/ kg به مدت 8 هفته به صورت گاواژ دريافت مي كردند، گروه پلي كوزانول كه دارو تنها است و اين تركيب با دوز 50 به مدت 8 هفته به صورت mg/ kg حلال دارو با دوز AD + Acacia Gum 8 هفته به صورت گاواژ دريافت مي كردند، گروه 50 به مدت 8 هفته به صورت گاواژ mg/ kg كه پلي كوزانول را با دوز AD + Policosanol گاواژ دريافت مي كردند و گروه دريافت مي كردند. يادگيري و حافظه احترازي غير فعال با استفاده از تست شاتل باكس، حافظه شناختي با تست تشخيص شي كه نوعي از شكل پذيري سيناپسي است، با ثبت (LTP) جديد، حافظه فضايي با موريس واتر ميز و تقويت طولاني مدت الكتروفيزيولوژي از ناحيه هيپوكمپ سنجيده شد. در نهايت شاخص هاي اكسيداني و آنتي اكسيداني در سرم حيوانات مورد باعث كاهش حافظه تشخيصي، حافظه Aβ آزمايش اندازه گيري شد. نتايج: نتايج اين تحقيق نشان داد كه تزريق داخل بطني فضايي و حافظه احترازي غيرفعال مي شود. در حالي كه مصرف پلي كوزانول باعث بهبودي حافظه تشخيصي، حافظه فضايي و در گروه EPSP و شيب PS حافظه احترازي غيرفعال شد طبق نتايج شكل پذيري سيناپسي در مطالعه ي الكتروفيزيولوژيك؛ دامنه دريافت كرده بودند و تحت درمان با پلي كوزانول قرار گرفته بودند به Aβ آلزايمري كاهش يافت. در مقابل گروهي از موش ها كه طور قابل توجهي اين كاهش را جبران كردند، كه نشان مي دهد مصرف طولاني مدت پلي كوزانول مي تواند اثرات Aβ را در القاي LTP كاهش دهد. Aβ به ميزان
    Thesis summary

  19. بررسي رابطه فشار خون ، سن و مصرف مواد مخدر توسط مادران در ميزان ابتلاي زردي فيزيولوژيك نوزادان شهر همدان
    فاطمه زارعي
    چكيده: شايع ترين علت پذيرش مجدد در بيمارستان در دوران نوزادي، زردي نوزادي مي باشد. زردي هنگامي رخ مي دهد كه كبد قادر به پاكسازي مقدار كافي بيلي روبين از پلاسما نباشد. هنگامي كه مشكل، توليد بيش از حد بيلي روبين يا برداشت وكنژوگاسيون محدود بيلي روبين باشد، بيلي روبين غير كنژوگه در خون ظاهر خواهد شد. اگر چه اكثر نوزادان مبتلا به زردي از ساير جهات سالم اند، به علت سمي بودن بالقوه بيلي روبين براي سيستم عصبي مركزي (CNS) از اهميت خاصي برخوردار مي باشند. در اين تحقيق اثر ريسك فاكتورهاي فشارخون مادر، سن مادر، اعتياد مادر به مواد مخدر و ساير عوامل موثر در بروز زردي (سن بارداري، سابقه زردي در فرزندان ديگر، وزن نوزادان و نوع زايمان) در ابتلاي نوزادان به زردي فيزيولوژيك مورد بررسي قرار گرفت. در اين مطالعه، با مراجعه به 300 مادركه به علت زايمان در بيمارستان بستري بودند، اطلاعات فردي مادر ونوزاد جمع آوري شد. نتايج به دست آمده پس از تجزيه و تحليل داده ها نشان داد، ميزان زردي فيزيولوژيك با سن مادر، اعتياد، فشارخون مادر، سابقه زردي، نوع زايمان و وزن نوزادان ارتباط دارد. با اين حال در سطح خطاي 5 درصد، ارتباط معنادار آماري، فقط براي سن بارداري و ميزان زردي فيزيولوژيك بيان شد. شايان ذكر است بنابرنتايج تحليل رگرسيون لجستيك ساده، شانس ابتلا نوزاد به زردي در مادران 21 تا 30 سال نسبت به مادران زير 20 سال، 42/2 برابر است.
    Thesis summary

  20. مطالعه اثر ورزش هوازي و عصاره اتانولي گل بابونه (Maricaria chamoilla L.) بر روي سطح سرمي چربي هاي خون در موش هاي صحرايي ديابتي نوع يك
    ساره بيات
    هيپرليپيدمي يكي ازعلائم ديابت نوع 1 است. ورزش هوازي تاثير مثبتي در كاهش چربي خون در ديابت دارد. برخي از گياهان دارويي قادرند كاهش چشم گيري در چربي هاي سرم خون ايجاد نمايند. عصاره گياه بابونه اثر كاهش دهندگي چربي خون را نشان داده. هدف از اين مطالعه بررسي همزمان استفاده از ورزش و عصاره گياه بابونه در كاهش چربي خون در موش هاي صحرايي ديابتي مي باشد. مواد وروش كار: در اين مطالعه تجربي 24 سر موش صحرايي نر نژاد ويستار در محدوده وزني 20±200 گرم مورد استفاده قرار گرفت. گروه:كنترل (ديابتي بدون درمان و ورزش) ، بابونه (ديابتي و درمان با عصاره هيدروالكلي بابونه) ، ورزش هوازي (ديابتي و انجام ورزش هوازي ) و بابونه و ورزشي (ديابتي بهمراه استفاده از عصاره بابونه و انجام ورزش هوازي) تقسيم شدند(هر گروه 6 سر). ورزش در حيوانات به صورت دويدن روي تردميل به مدت 12 هفته (5 روز در هفته، هر روز به مدت 60 دقيقه و با شدت 26 متر در دقيقه) انجام شد. مصرف عصاره گل بابونه (MCE) روي سطوح سرمي پروفايل ليپيد (HDL، TG، CHOL، LDL، VLDL) و شاخص هاي گليسميك در موش هاي صحرايي نر ديابتي نوع يك است. ديابتي شدن موش ها با استفاده از داروي استروپتوزوسين (STZ) به ميزان 65 ميلي گرم بازاء هر كيلو گرم وزن بدن و تزريق درون صفاقي صورت گرفت. در طي 12 هفته، گروه هاي دريافت كننده عصاره و همزمان عصاره و ورزش، روزانه 200ميلي گرم بازاء هر كيلو گرم وزن بدن عصاره گل بابونه به همراه آب آشاميدني دريافت كردند. پس از پايان دوره تمريني، نمونه هاي خون بطور مستقيم از قلب حيوانات جمع آوري و براي سنجش سطوح سرمي پروفايل ليپيدي (HDL، TG، Chol، LDL، VLDL) به آزمايشگاه فرستاده شد. داده هاي حاصل از نتايج با استفاده از روش آماري ANOVA و تست تعقيبي Tukey مورد ارزيابي و معيار معني داري با P<0. 05 مشخص گرديد. نتايج: كلسترول سرم گروه كنترل افزايش معني داري با گروه دريافت كننده عصاره بابونه و ورزش و گروه توام دريافت كننده عصاره بابونه و ورزش نشان داد. تري گليسريد سرم گروه عصاره بابونه و ورزش و گروه توام دريافت كننده عصاره بابونه و ورزش كاهش معني داري را نسبت به گروه كنترل نشان داد بود. همچنين مقدار LDL سرم در گروه هاي عصاره بابونه و ورزش و گروه توام دريافت كننده عصاره بابونه و ورزش كاهش معني داري را نسبت به گروه كنترل نشان داد بود. علاوه بر آن
    Thesis summary

  21. مطالعه اثر عصاره هيدرواتانولي دانه انگور (Vitis vinifera L.) بر پارامترهاي خوني در موش هاي صحرايي نر القاء شده با سيكلوفسفاميد
    بهنام طاهرخاني
    سيكلوفسفاميد (Cyclophosphamide) يكي از داروهاي انتخابي در درمان گروهي از نئوپلاسم هاي بدخيم مي باشد. داروي مي گردد. مهمترين عوارض جانبي اين دارو شامل افزايش غلظت اسيداوريك، DNA كه موجب آلكيلاسيون كاهش عملكرد غددجنسي، ايجاد آزواسپرمي، اليگواسپرمي، كاهش سلول هاي خوني و آسيب رساني به بافت مغز استخوان مي باشد. گياه انگور يكي از گياهان داروئي است كه در طب مورد استفاده قرار مي گيرد. دراين پژوهش بر روي عملكرد مغز استخوان و پارامترهاي خوني در موش هاي صحرائي (GSE) اثر حفاظتي عصاره هسته ي انگور نر القاء شده با داروي سيكلوفسفاميد مورد بررسي قرار گرفت. در اين پژوهش از 42 سر موش صحرائي نر با وزن 0/5 نرمال ml 230± استفاده گرديد. كه به صورت تصادفي به 6 گروه 7 سري ، گروه كنترل سالم (روزانه 20 200 عصاره mg/kg 15 داروي سيكلوفسفاميد)، گروه كنترل مثبت (روزانه mg/kg سالين)، گروه شاهد (روزانه 200 و mg/kg ،100 mg/kg هيدرواتانولي هسته انگور سياه) وگروه هاي تيمار 1و 2و 3 نيز روزانه به ترتيب دوزهاي 15 داروي سيكلوفسفاميد به صورت درون صفاقي براي 10 روز دريافت كردند. پس از mg/kg 400 به همراه mg/kg ،PL ، WBC ، RBC پايان آزمايش، نمونه هاي خون بطور مستقيم از قلب موش ها جمع آوري گرديد. و پارامترهاي آناليز و بررسي شد. و در پايان K+ و Na+ ،Cl- ، Bilirubin ،Total.p ،Albomin ،MCHC ،MCH ،MCV ،Hb ،Hct معنادار تلقي گرديد. نتايج بدست آمده نشان داد P< ارائه و تفاوت هاي آماري با 0.05 mean±SEM داده ها بصورت كه داروي سيكلوفسفاميد سبب آسيب رساني به بافت مغز استخوان و كاهش سلول هاي خوني در گروههاي القاء به طور معناداري افزايش برخي پارامترهاي خوني را در GSE شده با اين دارو مي گردد. گروههاي تحت درمان با مقايسه با گروه شاهد نشان دادند. در نتيجه مي توان اذعان داشت: عصاره هيدرواتانولي هسته انگور سياه داراي تركيبات آنتي اكسيداني و فلاونوئيدها مي باشد كه مي تواند از بافت مغزاستخوان در برابر داروهاي توكسيك شيميايي محافظت كند.
    Thesis summary

  22. مطالعه اثر عصاره هيدروالكلي ميوه عناب (Zizyphus jujbe L.) در موش هاي صحرايي مبتلا به سندرم تمدان پلي كيستيك
    سميرا شامخي رجب پور
    سندرم تخمدان پلي كيستيك يكي از مهم ترين اختلالات آندوكريني است كه حدود 5-10 درصد از بانوان را در سنين توليدمثل تحت تأثيرقرار مي دهد. برخي گياهان دارويي حاوي تركيباتي هستند كه قادرند از بروز و يا پيشرفت اين سندرم جلوگيري نمايند. هدف از اين تحقيق مطالعه اثر عصاره هيدروالكلي ميوه عناب(Zizyphus jujube L.) درموش هاي صحرايي مبتلا به سندرم تخمدان پلي كيستيك مي باشد. در اين مطالعه تجربي تعداد42 سر موش صحرايي ماده نژاد ويستار نا بالغ و در محدوده سني 3-4 هفتگي به 7 گروه كنترل، شاهد، شم، درمان شده با متفورمين و تيمار3،2،1 به طور تصادفي تقسيم شدند(هر گروه 6 سر). گروه كنترل روزانه به مقدار ml 5/0 سالين نرمال به صورت تزريق داخل صفاقي دريافت كردند، گروه شاهد مقدارmg/kg 250 تستوسترون انانتانت حل شده در روغن كنجد به صورت تزريق زير جلدي در ناحيه پشت گردن دريافت نمودند، گروه شم، روغن كنجد به صورت تزريق زيرجلدي دريافت كردند. گروه درمان شده با متفورمين، تستوسترون انانتانت mg/kg 250 زير جلدي پشت گردني همراه متفورمين mg/kg 500 به صورت گاواژ دريافت كردند. گروه هاي تيمار2،1 به مدت يك ماه به طور هم زمانmg/kg 250 تستوسترون انانتانت و عصاره هيدروالكلي عناب به ترتيب با دوزهاي mg/kg400، mg/kg800 به صورت تزريق درون صفاقي دريافت نمودند.گروه تيمار 3 به مدت 4 هفته تستوسترون انانتانت دريافت نمودند و بعد از گذشت 4 هفته ، به مدت يك هفته عصاره عناب با دوز mg/kg800 به صورت تزريق درون صفاقي دريافت كردند. سپس نمونه هاي بافتي تخمدان جهت مطالعات بافت شناسي تهيه و رنگ آميزيH&E صورت گرفت . داده ها توسط تست ANOVA مورد ارزيابي قرار گرفت و معيار اختلاف معني دارP<0.05 در نظر گرفته شد. نتايج اين مطالعه نشان داد كه تستوسترون سبب ايجاد كيست هاي فوليكولي مي شود.گروه هاي تيمار2و 3 نسبت به گروه شاهد به طور معناداري كيست هاي فوليكولي كمتري را نشان دادند(P<0.001)، بررسي بافت شناسي نشان مي دهد كه عصاره عناب با دوز هاي بالا سبب كاهش كيست هاي فوليكولي و همچنين بلوغ فوليكول ها مي گرددكه سبب تخفيف سندرم تخمدان پلي كيستيك مي گردد. بنابراين، عناب به دليل دارا بودن مواد شيميايي خاصي وتركيباتي نظيرآسكوربيك اسيد، فلاوونوئيد ها، ويتامين AوC و كلسيم احتمال تأثير گذاري بر روي سندرم تخمدان پلي كيستيك را دارد.
    Thesis summary

  23. بررسي اثر محافظتي عصاره هيدرواتانولي برگ گياه آويشن (Zataria multiflora L.) بر كبد موش هاي صحرايي نر درمان شده با داروي استاينوفن
    ليلا افشار
    كبد مهمترين ارگان و غده در بدن مي باشد كه درمتابوليسم و سم زدايي نقش دارد. هپاتوسيتهاي كبدي در اثر القاء توكسين هاي شيميايي و ميكروبي دچار تورم و نكروز مي شوند كه حاصل آن تغيير عملكرد آنزيم ها و متابوليسم كبدي خواهد بود. برخي گياهان دارويي حاوي تركيباتي هستند كه قادرند از بروز و يا پيشرفت اين قبيل اختلالات كبدي جلوگيري نمايند.آسيب كبدي ناشي از مصرف استامينوفن يك مشكل باليني قابل توجه در سراسر جهان است. هدف از اين تحقيق مطالعه اثر محافظتي عصاره هيدرواتانولي برگ گياه آويشن بر كبد موش هاي صحرائي نر درمان شده با داروي استامينوفن مي باشد. دراين بررسي تعداد 42 سر موش صحرايي نر بالغ نژاد ويستار در محدوده وزني 250-220 گرم به شش گروه كنترل، شاهد، كنترل مثبت و تيمار3،2،1 به طور تصادفي تقسيم شدند(هر گروه 7سر). گروه كنترل روزانه به مقدار ml 5/0 سالين نرمال به صورت تزريق داخل صفاقي دريافت كردند، گروه شاهد مقدارmg/kg 250 استامينوفن به صورت گاواژ دريافت كردند، گروه كنترل مثبت روزانه به مقدار mg/kg 200 عصاره هيدرواتانولي آويشن به صورت تزريق درون صفاقي دريافت كردند. گروه هاي تيمار3،2،1 به مدت 10 روز به طور هم زمان mg/kg 250 استامينوفن به صورت گاواژ و عصاره هيدرواتانولي آويشن به ترتيب با دوزهاي mg/kg100، mg/kg200، mg/kg400 به صورت تزريق درون صفاقي دريافت نمودند. سپس خونگيري مستقيم از قلب و تهيه سرم خون جهت اندازه گيري آنزيم هاي AST ، ALT، ALP ، GGT، Albu، Total P انجام شد. نمونه هاي بافتي كبد جهت مطالعات بافت شناسي تهيه و رنگ آميزيH&E صورت گرفت . داده ها توسط تست ANOVA مورد ارزيابي قرار گرفت و معيار اختلاف معني دارP<0.05 در نظر گرفته شد. نتايج اين مطالعه نشان داد كه استامينوفن بافت كبد را ملتهب و نكروز نموده است.گروه هاي تيمار نسبت به گروه شاهد به طور معناداري التهاب كبدي كمتري را نشان دادند(P<0.001)، همچنين سطح آنزيم هاي سرمي ALP، ALT، AST و GGT در گروه شاهد نسبت به گروه كنترل افزايش معناداري داشت ( P<0.001) كه اين حالت در گروه هاي درمان شده با عصاره، كاهش معناداري را نشان داد ( P<0.001). به علاوه بررسي بافت شناسي نشان مي -دهد كه عصاره آويشن به دليل كاهش نكروزكبدي و ارتشاح سلول هاي التهابي باعث تخفيف آسيب كبدي مي گردد، گياهان دارويي از جمله آويشن به دليل دارا بودن خاصيت آنتي اكسيدان
    Thesis summary

  24. بررسي اثر محافظتي عصاره هيدرواتانولي دانه گياه سياهدانه بر بافت كليه در موش هاي صحرايي نر القاء شده با جنتامايسين
    مريم خزايي
    داروها و مواد شيميايي مختلف بافت كليه را آلوده كرده و سبب مسموميت كليوي مي گردند. جنتامايسين يك آنتي بيوتيك آمينوگليكوزيدي است كه به طور گسترده براي درمان عفونت هاي ناشي از باكتري هاي گرم منفي بكار مي رود اما داراي عوارض جانبي از جمله سميت كليوي و كبدي مي باشد. گياهان دارويي و عصاره هاي آن ها، از اندام هاي بدن محافظت مي نمايند. هدف از اين مطالعه بررسي اثر عصاره دانه گياه سياهدانه بر سميت كليوي القاء شده با جنتامايسين در موش هاي صحرايي نر مي باشد. در اين مطالعه تجربي، 42 سر موش صحرايي نر بالغ نژاد ويستار ، در محدوده وزني 250-220 گرمي به طور تصادفي به 6 گروه مساوي تقسيم شدند: كنترل( دريافت كننده 2ml/kg نرمال سالين به صورت درون صفاقي)، درمان شده با جنتامايسين ( دريافت كننده جنتامايسين با دوز 80mg/kg به صورت درون صفاقي)، كنترل مثبت ( دريافت كننده عصاره با دوز 400mg/kg به صورت درون صفاقي) و تيمار 1و2و3 ( دريافت كننده جنتامايسين با دوز 80mg/kg و عصاره سياهدانه به ترتيب با دوز 200mg/kg ، 400mg/kg . 800mg/kg به صورت درون صفاقي). پس از 10 روز تزريق جنتامايسينريا، عصاره سياهدانه به مدت 7 روز به موش ها تزريق شد. در پايان نمونه هاي خوني به صورت مستقيم از قلب جمع آوري شد و ميزان كراتينين سرم، BUN ، آنزيم LDH و آنزيم هاي كبدي AST ، ALT و ALP اندازه گيري شد و مطالعات ميكروسكوپي از بافت كليه انجام گرفت. داده ها توسط آزمون آناليز واريانس يكطرفه و به دنبال آن ، تست تعقيبي Tukey براي انجام مقايسات دو به دو تجزيه و تحليل شدند. مطالعات بافتي نشان داد كه جنتامايسين به صورت گسترده اي بافت كليه را دچار نكروز و التهاب مي نمايد. همه گروه هاي تيمار شده با عصاره هيدروالكلي دانه گياه سياهدانه نسبت به گروه دريافت كننده جنتامايسين ، به صورت معناداري از بهبود عملكرد كليوي برخوردار بودند. فاكتورهاي كراتينين سرم، BUN ، آنزيم LDH و آنزيم هاي كبدي AST ، ALT و ALP در گروه هاي تيمار نسبت به گروه دريافت كننده جنتامايسين، داراي كاهش معني داري بودند (P<0.001 ) . جنتامايسين باعث ايجاد سميت كليوي در موش هاي صحرايي مي شود. عصاره سياهدانه به دليل دارا بودن موادي مانند تيموكينون، فلاونوئيد ها و ديگر تركيبات آنتي اكسيداني مي توانند سميت كليوي را در موش كاهش دهند.
  25. بررسي اثر التيام بخشي عصاره هيدرواتانولي دانه گياه سياهدانه (Nigella sativa L.) بر زخم پوستي در موش هاي صحرايي نر ديابتي
    الهام نوربار
    زخم هاي پوستي از عوارض شايع بيماري ديابت هستند . گياهان دارويي و عصاره هاي استخراج شده در آنها توانايي بالايي در التيام زخم هاي پوستي از خود نشان داده اند. هدف از اين مطالعه بررسي اثر التيام بخشي عصاره سياهدانه بر زخم پوستي ايجاد شده در موش هاي صحرايي نر ديابتي مي باشند. اين مطالعه تجربي بر روي 49 سر موش صحرايي نر نژاد ويستار ( به وزن تقريبي 250-220 گرم) در قلب 7 گروه مساوي انجام شد. گروه ها شامل: غير ديابتي بدون درمان، غير ديابتي درمان شده با اسرين(شم)، غير ديابتي تيمار شده با فني توئين1% ، ديابتي بدون درمان، گروه هاي ديابتي تيمار شده با ( فني توئين 1%، عصاره هيدرواتانولي 20% و 40% سياهدانه) بودند. ديابت توسط استرپتوزوسين 60 ميلي گرم بر كيلوگرم، طي يك نوبت تزريق داخل صفاقي القاء شد. پس از بيهوشي، زخمي به ابعاد 1x2 سانتي متر در پشت همه حيوانات ايجاد شد و هر گروه تا زمان التيام كامل زخم تيمار مربوط به خود را دريافت كرد. جهت بررسي هاي بافت شناسي نمونه هاي بافتي تهيه شد. مساحت زخم هر سه روز يك بار اندازه گيري شد و داده ها با استفاده از آزمون آناليز واريانس يك طرفه و آزمون تعقيبي توكي تجزيه و تحليل شدند. متوسط زمان ترميم زخم براي گروه هاي ديابتي بدون درمان و ديابتي فني توئين به ترتيب 27 و 24 روز به طول انجاميد. در گروه هاي غير ديابتي بدون درمان و شم و غير ديابتي فني توئين التيام زخم به ترتيب در روزهاي 23 و 24 و 21 تكميل شد. كوتاه ترين زمان التيام زخم مربوط به گروه هاي ديابتي تيمار شده با عصاره سياهدانه 20% ( 18روز) و 40% (15روز)بود. اين دو گروه همچنين كمترين ميانگين سطح زخم را در طول دوره بررسي داشتند.(P<0.05). عصاره سياهدانه اثرات قابل ملاحظه اي بر روند التيام زخم دارد. با توجه به خواص ضد التهابي و ضد ميكروبي سياهدانه ميتوان گفت كه اين گياه در ترميم زخم هاي پوستي موثر است. مواد آنتي اكسيداني موجود در اين گياه سبب تسريع روند بهبود زخم در مقايسه با داروهاي مرسوم مي شود.
    Thesis summary

  26. مطالعه اثر ضد دردي عصاره هيدرواتانولي برگ گياه مرزه در موش هاي نر ديابتيك
    مريم سليماني
    درد يكي از شايع ترين شرايط محدود كننده زندگي است. ديابت قندي يكي از اختلالات شايع متابوليك است كه با عوارضي نظير نوروپاتي محيطي همراه است. اين مطالعه با هدف بررسي اثر ضد دردي عصاره هيدرواتانولي برگ گياه مرزه بر موش هاي ديابتي شده توسط استرپتوزوسين انجام شد. ديابت با تزريق درون صفاقي استرپتوزوسين ( 60 ميلي گرم بر كيلوگرم) به حيوانات القاء شد. سه روز بعد از تزريق، قند خون حيوانات اندازه گيري شد وحيواناتي كه قند خون آنها بيشتر از 250 ميلي گرم بر دسي ليتر بود ديابتي در نظر گرفته شدند. جهت بررسي اثر ضد دردي عصاره هيدرواتانولي گياه مرزه در سه دوز مختلف ( 100،200 و 400 ميلي گرم بر كيلوگرم) به صورت درون صفاقي به حيوانات تزريق شد و سپس به منظور اندازه گيري آستانه درد در موش ها از تست هاي تيل فليك و رايتينگ استفاده شد. داده هاي بدست آمده با استفاده از آزمون ANOVA , و سپس Tukey مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. تجويز درون صفاقي عصاره هيدرواتانولي Satureja montanum L. به طور قابل تجهي آستانه درد را در حيوانات ديابتي شده افزايش داد (P<0.05). حيواناتي كه توسط دوز 400 ميلي گرم بر كيلو گرم تيمار شدند داراي افزايش معناداري در آستانه درد در مقايسه با گروه كنترل بودند (P<0.001). Satureja montanum L. داراي اثرات ضد دردي در موش هاي صحرايي نر ديابتي مي باشد . به نظر مي رسد اين گياه به دليل دارا بودن برخي از تركيبات فلاونوئيدي و ترپنوئيدها قادر است آستانه درد را افزايش دهد.
    Thesis summary

  27. بررسي اثر هماتوپوئتيكي عصاره هيدرواتانولي برگ گياه حرا در موش هاي صحرايي نر سالم و القء شده با تتراكلريد كربن
    مريم غلامي
    مقدمه: سموم شيميايي باعث اختلالات خونسازي و تغيير در پارامترهاي خوني مي شوند. گياهان دارويي داراي اثرات خونسازي بوده و قادر هستند اثرات سمي بر بافت خونساز را مهار كنند. در اين مطالعه اثر خونسازي عصاره ي هيدرواتانولي برگ گياه حرا در موش هاي صحرايي نر القاء شده با تتراكلريد كربن بررسي شد. مواد و روش كار: تعداد 42 سر موش صحرايي نر بالغ و در محدوده ي وزني 250-220 گرم بطور تصادفي به شش گروه (N=7) ، كنترل(دريافت كننده ميزان 2ml/kg سالين نرمال به صورت روزانه و تزريق داخل صفاقي) ، شم ( دريافت كننده ميزان 2ml/kg روغن زيتون به صورت روزانه و تزريق داخل صفاقي)، شاهد ( دريافت كننده 2ml/kg تتراكلريد كربن با درصد 1:1 با روغن زيتون به صورت تك دوز و درون صفاقي) و تيمار1،2 و 3 ( دريافت كننده 2ml/kg تتراكلريد كربن با درصد 1:1 با روغن زيتون به صورت تك دوز و عصاره با دوزهاي 200mg/kg ،400mg/kg و 800mg/kg طي 96 ساعت و درون صفاقي) تقسيم شدند. در نهايت از حيوانات خون گيري مستقيم از قلب به عمل آمد. نمونه ها به آزمايشگاه ارسال شده و پارامترهاي RBC,WBC,Pl,Hb,MCH,MCHC,MCV اندازه گيري شد. نتايج حاصله با استفاده از روش آماري ANOVA مورد ارزيابي قرار گرفت. تمامي داده ها به صورت mean+-SEM تعيين و P<0.05 به عنوان شاخص اختلاف معني دار بين گروه ها در نظر گرفته شد. نتايج: نتايج ما نشان داد كه تتراكلريد كربن منجر به نكروز ه شده مغز استخوان شده است. عصاره گياه حرا منجر به افزايش معنا دار گلبول سفيد، پلاكت ها، پروتئين كل و آلبومين نسبت به گروه دريافت كننده تتراكلريد كربن شده است P<0.001) . نتيجه گيري كلي: عصاره برگ گياه حرا داراي اثر محافظتي در برابر اثرات توكسيك تتراكلريد كربن است.
  28. مطالعه اثر عصاره هيدروالكلي چاي كوهي (Hypericum perforatum L.) بر پارامترهاي خوني در موش هاي صحرايي نر القاء شده با Cyclophosphamide
    ليلا يعقوبي
    داروي Cyclophosphamide يكي از داروهاي انتخابي در درمان گروهي از نئوپلاسم هاي بد خيم مي باشد. كه موجب الكيلاسيون DNA مي شود. از جمله عوارض جانبي آن كاهش سلول هاي خوني و آسيب رساني به بافت مغز استخوان مي باشد. گياه گل راعي يكي از گياهان دارويي است كه بطور گسترده در طب سنتي مورد استفاده قرار مي گيرد. در اين مطالعه اثر حفاظتي عصاره گياه گل راعي (HPE) بر روي عملكرد مغز استخوان و پارامترهاي خوني در موش صحرايي نر القاء شده با داروي Cyclophosphamide مورد بررسي قرار گرفت. در اين پژوهش 42 سر موش صحرايي نر با وزن 250-220 گرم استفاده گرديد كه بطور تصادفي به 6 گروه 7 سري ، گروه كنترل سالم( روزانه 0/5 ميلي ليتر نرمال سالين)، گروه شاهد( روزانه 15 ميلي گرم داروي Cyclophosphamide )، گروه كنترل مثبت ( روزانه 200 ميلي گرم / كيلوگرم وزن بدنعصاره گل راعي ) و گروه هاي تيمار 1،2و3 نيز روزانه به ترتيب 100،200 و 400 ميلي گرم/كيلوگرم وزن بدن به همراه 15 ميلي گرم داروي Cyclophosphamide را به صورت درون صفاقي براي 10 روز دريافت كردند. پس از پايان آزمايش ، نمونه هاي خون بطور مستقيم از قلب موش ها جمع آوري گرديد و پارامترهاي RBC,WBC,Hb,Hct,Pl,MCV نيز آناليز و بررسي شد. در پايان داده ها به صورت mean+-SEM ارائه و تفاوت هاي آماري با P<0.05 معني دار تلقي گرديد. نتايج بدست آمده نشان داد كه داروي Cyclophosphamide باعث آسيب رساني بافت مغز استخوان و كاهش سلول هاي خوني در گروه هاي القاء شده با Cyclophosphamide مي گردد. گروه هاي تحت درمان با HPE به طور معني داري افزايش برخي پارامترهاي خوني را در مقايسه با گروه القاء شده با Cyclophosphamide نشان دادند. در نتيجه مي توان اذعان نمود : عصاره هيدروالكلي گياه گل راعي داراي تركيبات آنتي اكسيداني و فلاونوئيدي مي باشد كه مي تواند از بافت مغز استخوان در برابر داروهاي توكسيك شيميايي محافظت كند.
  29. بررسي اثر عصاره هيدرواتانولي برگ گياه حرا (Avicennia marina L.) بر روند اسپرماتوژنز موش هاي صحرايي نر القاء شده با CCL4
    زهره سليماني
    مقدمه:استفاده از تركيبات شيميايي آسيب رسان امروزه كاربرد وسيعي در جوامع پيدا كرده است. تتراكلريد كربن كه در صنايع بهداشتي بكار ميرود موجب اختلال در عملكرد بافت بيضه مي شود. گياهان دارويي داراي تركيبات هستند كه قادرند از اختلالات اسپرماتوژنز در بيضه جلوگيري كنند. هدف از اين بررسي مطالعه اثر محافظتي عصاره برگ گياه حرا بر روي روند اسپرماتوژنز موش هاي صحرايي القاء شده با تتراكلريد كربن مي باشد. مواد و روش كار: در اين بررسي تعداد 42 سر موش صحرايي به شش گروه كنترل( دريافت كننده مقدار 2ml/kg سالين نرمال به صورت درون صفاقي و روزانه)، شم ( دريافت كننده مقدار 2ml/kg روغن زيتون به صورت درون صفاقي و تك دوز)، شاهد ( دريافت كننده مقدار 2ml/kg تتراكلريد كربن با درصد 1:1 با روغن زيتون به صورت درون صفاقي و تك دوز، و تيمار 1،2 و 3 (دريافت كننده مقدار 2ml/kg تتراكلريد كربن با درصد 1:1 با روغن زيتون به صورت تك دوز و عصاره با دوزهاي 200mg/kg و 400mg/kg و 800mg/k روزانه ).تقسيم شدند. تزريق عصاره به صورت درون صفاقي و دو ساعت پس از تزريق تتراكلريد كربن به مدت 4 روز انجام شد. بعد از پايان آزمايشات از تمامي حيوانات خونگيري مستقيم از داخل قلب تهيه و سرم آن جهت اندازه گيري هورمون تستوسترون، LH ، FSH بكار برده شد. همچنين شمارش و تحرك اسپرم و نسبت وزن بيضه به وزن بدن (GSI) و مطالعات ميكروسكوپي از بافت بيضه به عمل آمد. داده با استفاده از روش آماري ANOVA مورد ارزيابي قرار گرفت و معيار اختلاف معني دار بين آنها با P<0.05 در نظر گرفته شد. يافته ها: نتايج به دست آمده از اين مطالعه حاكي از آن است كه تعداد اسپرم ها و تحرك آنها در گروه دريافت كننده تتراكلريد كربن كاهش معني داري پيدا مي كند (P<0.001). همچنين اين مطالعه نشان داد كه تتراكلريد كربن بطور گسترده اي بافت بيضه را دچار نكروز مي نمايد. نسبت وزن بيضه به وزن بدن در گروه هاي دريافت كننده عصاره نسبت به گروه دريافت كننده تتراكلريد كربن افزايش معني داري داشتند(P<0.001). سطح هورمون هاي تستوسترون ، FSH و LH در گروه هاي تيمار نسبت به گروه دريافت كننده تتراكلريد كربن افزايش معني داري داشتند(P<0.001). نتيجه گيري نهايي: عصاره برگ گياه حرا داراي اثر محافظتي در برابر اثرات توكسيك تتراكلريد كربن است.
  30. مطالعه اثر هيپوگليسميك عصاره هيدرواتانولي برگ گياه مرزه (Satureja montanum L.) در موش هاي صحرايي نر القاء شده با استرپتوزوسين
    مريم رضايي
    ديابت مليتوس يكي از شايع ترين اختلالات متابوليك است كه با عوارض ناتوان كننده اي همراه است. اين مطالعه با هدف بررسي اثر عصاره هيدرواتانولي برگ گياه Satureja montanum بر روسي سطح قند خون در موش هاي صحرايي نر ديابتي شده با استرپتوزوسين انجام شد. ديابت با تزريق داخال صفاقي استرپتوزوسين (60mg/kg) به حيوانات القاء شد. سه روز بعد از تزريق، قند خون موش ها اندازه گيري شد و حيواناتي كه قند خون آنها بيشتر از 250 mg/ml بود ديابتي در نظر گرفته شدند. از روز شروع هيپرگليسمي به مدت يك هفته تجويز انجام گرفت. قند خون به صورت روزانه و به مدت يك هفته توسط گلوكومتر بررسي شد. و داده ها با استفاده از ANOVA يك طرفه و سپس آزمون Tukey مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. تجويز درون صفاقي عصاره هيدرواتانولي Satureja montanum L. به طور قابل توجهي قند خون را در موش هاي صحرايي نر ديابتي كاهش داد (P<0.001). موش هايي كه توسط 800 mg/kg عصاره تيمار شدند داراي كاهش معني داري در سطح قند سرم در مقايسه با گروه كنترل بودند. Satureja montanum L.داراي اثرات هيپوگليسميك در موش هاي صحرايي نر ديابتي مي باشد. به نظر مي رسد كه اين گياه داراي برخي از تركيبات فلاونوئيدي و ترپنوئيدهاست كه مي تواند سطح گلوكز خون را كاهش و انسولين سرم را افزايش دهد.
  31. مطالعه اثر هيپوگليسميك عصاره هيدرواتانولي برگ گياه شويد(Anetum graveolens L.) در موش هاي صحرايي نر سالم و ديابتي القاء شده با استرپتوزوتوسين
    سارا رنجبريان
    ديابت مليتوس يكي از شايع ترين اختلالات متابوليك است كه با عوارض ناتوان كننده اي همراه است. اين مطالعه با هدف بررسي اثر عصاره هيدرواتانولي برگ گياه Anetum graveolens L. (AGE) بر روي سطح قند خون در موش هاي صحرايي نر ديابتي انجام شد. در اين مطالعه 42 سر موش صحرايي نر به طور تصادفي در 6 گروه شامل گروه كنترل، ديابتي (60mg/kg, STZ) ، ديابتي هاي تيمار شده با متفورمين (500mg/kg gavaged) ، ديابتي هاي تيمار شده با عصارهAGE (200mg/kg&400mg/kg) و گروه سالم دريافت كننده عصاره با دوز 400mg/kg تقسيم شدند. قند خون به صورت روزانه به مدت يك هفته توسط گلوكومتر و انسولين خون توسط دستگاه آنالايزر بررسي شد و داده ها با استفاده از ANOVA ي يك طرفه و سپس آزمون Tukey مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. متفورمين داراي اثر كاهش دهندگي بر روي سطح قند خون است. اما اثر آن در مقايسه با اثر درمان توسط عصاره در حد متوسط است. تجويز درون صفاقي عصاره هيدرواتانولي Anetum graveolens L. به طور قابل توجهي قند خون را در موش هاي صحرايي نر ديابتي كاهش داد P<0.001). موش هايي كه توسط 400mg/kg AGE تيمار شدند داراي كاهش بيشتري در سطح قند سرم در مقايسه با گروه كنترل بودند P<0.001). پس در نتيجه Anetum graveolens L. داراي اثرات هيپوگليسميك در موش هاي صحرايي نر ديابتي مي باشد. به نظر مي رسد كه اين گياه داراي برخي تركيبات فلاونوئيدي و ترپنوئيدهاست كه مي تواند سطح گلوكز خون را كاهش و انسولين سرم را افزايش دهد.
  32. بررسي اثر محافظتي عصاره هيدرواالكلي برگ گياه حرا(Avicennia marina L.) بر روي كليه هاي موش هاي صحرايي نر القاء شده با تتراكلريد كربن
    سيده ناهيد موثق
    هدف: داروها و مواد شيميايي بافت كليوي را آلوده كرده و سبب مسموميت كليوي مي گردند. تتراكلريد كربن كه در صنايع بهداشتي بكار مي رودموجب اختلال در عملكرد بافت كليه ها مي شود. گياهان دارويي قادرند تا از اندام هاي بدن حفاظت نمايند. هدف از اين بررسي مطالعه اثر حفاظتي عصاره برگ گياه حرا بر روي كليه در موش هاي صحرايي نر القاء شده با تتراكلريد كربن مي باشد. مواد و روش كار - 42 سر موش صحرايي نر در محدوده وزني 250-220 گرمي بطور تصادفي به شش گروه تقسيم شدند ( هر گروه 7 سر): كنترل ( دريافت كننده 2ml/kg سالين نرمال بصورت درون صفاقي)، شم ( دريافت كننده 2ml/kg روغن زيتون به صورت درون صفاقي و تك دوز)، شاهد ( دريافت كننده 2ml/kg تتراكلريد كربن با نسبت 1:1 با روغن زيتون به صورت درون صفاقي و تك دوز)، و گروه هاي تيمار 1،2و3 ( دريافت كننده 2ml/kg تتراكلريد كربن با نسبت 1:1 با روغن زيتون و تك دوز روزانه عصاره هيدروالكلي برگ گياه حرا به مدت 4 روز با دوز هاي 200mg/kg,400mg/kg , 800mg/kg دريافت كردند). بعد از دوساغت از تزريق تتراكلريد كربن، تزريق عصاره هيدروالكلي برگ گياه حرا به مدت 4 روز انجام گرفت. بعد از 96 ساعت از آزمايشات، طي خونگيري مستقيم از داخل قلب آنزيم هاي لاكتيك دهيدروژناز ، BUN و كراتينين و آنزيم هاي كبدي AST,ALT, ALP بررسي شدند. و مطالعات ميكروسكوپي از بافت كليوي انجام گرفت. داده توسط mean+-SEM مورد ارزيابي قرار گرفت و معيار اختلاف معني دار بين آنها با P<0.05 در نظر گرفته شد. نتايج: نتايج اين مطالعه نشان داد كه تتراكلريد كربن بطور گسترده اي بافت كليه را دچار التهاب و نكروز مي نمايد. همه گروه هاي تيمار شده با عصاره برگ گياه حرا نسبت به گروه شاهد بطور معني داري از بهبود كليه برخوردار بودند. تمامي گروه هاي دريافت كننده عصاره در مقايسه با گروه شاهد بطور چشمگيري بهبودي يافتند(P<0.001). بعلاوه LDH,BUN و كراتينين سرم و آنزيم هاي كبدي در گروه هاي تيمار نسبت به گروه شاهد كاهش معني داري نشان دادند P<0.001). نتيجه گيري نهايي: برگ گياه حرا داراي تركيبات آنتي اكسيداني و فلاونوئيدي فراواني است كه قادرند بافت كليوي را در برابر مواد سمي حفاظت نمايند.
  33. مطالعه اثر ضدتشنجي عصاره هيدرواتانولي ريشه گياه زنجبيل (Zingiber officinale) در موش هاي صحرايي نر القا شده با پنتيلن تترازول
    عبدالكريم حسيني
  34. ارزيابي ويژگي هاي رويان شناختي در رخي از گونه هاي تيره چتريان Umbelliferae (Apiaceae) در ايران
    سيد رضا سيدي