Faculty - دانشکده علوم پایه

Faculty - دانشکده علوم پایه

P.H.D dissertations

محيط رسوبي و چينه نگاري سكانسي سازند ايلام در بخش باختري حوضه زاگرس (باختر ايران)
رضا بهبهاني 2023
سازند ايلام با سن كرتاسه پسين (سانتونين پيشين-كامپانين آغازين) در مناطق ايلام (كمربند چين خورده زاگرس) در برش-هاي مهدي آباد،كوه ورزرين و تنگ باولك و كرمانشاه (زاگرس مرتفع) در برش سفيد كوه به منظور شناسايي رخساره هاي سنگي و زيستي، ريزرخساره ها، ايكنورخساره ها، محيط رسوبي و چينه نگاري سكانسي بررسي شده است. سازند ايلام در برش هاي مورد مطالعه از تناوب سنگ آهك و سنگ آهك آرژيليك تشكيل شده است. اين سازند شامل چهار ريز رخساره (1- پكستون/وكستون حاوي فرامينيفر پلانكتونيك، 2- رودستون/پكستون/وكستون حاوي دوكفه اي بنتيك و فرامينيفر پلانكتونيك، 3- رودستون/پكستون/وكستون حاوي فرامينيفر هاي پلانكتونيك-بنتيك در هر دو منطقه و 4- وكستون حاوي كلسي اسفر و فرامينيفر پلانكتونيك (فقط در زاگرس مرتفع) است كه در سه زون (كمربند) رخساره اي شيب، پاشنه شيب و حوضه و محيط هاي پلت فرم مياني-خارجي، و حوضه (تنها در زاگرس مرتفع) رسوب نموده اند. زون رخساره اي پاشنه شيب با توجه به بافت نهشته هاي تشكيل-دهنده و محتوي آرژيليك آشكار به سه بخش فوقاني، مياني و ژرف طبقه بندي شده است. شواهد پرشماري مانند فراواني رخساره-هاي آب ژرف، جابجايي و آميختگي اجزاي زيستي پلانكتونيك (ژرف) و بنتيك (كم ژرفا)، چين هاي ريزشي و ساختار هاي تغيير شكل يافته بزرگ مقياس همگي نشان دهنده عملكرد جريان هاي گرانشي بر انتقال و رسوبگذاري بخشي از توالي هاي مطالعه شده (بخش هاي بالايي و مياني پاشنه شيب؛ بخش مياني پلت فرم) است. به علت كيفيت ضعيف رخنمون هاي مطالعه شده و نبود ساختارهاي رسوبي خوب حفظ شده، امكان تعيين و تفكيك دقيق نوع نهشته هاي گرانشي (گراويت ها) در اين پژوهش فراهم نگرديد. مخلوط شدگي فرامينيفر هاي پلانكتونيك و دوكفه اي هاي بنتيك شكسته-ساييده شده و سالم و قرارگرفتن دوكفه اي هاي بنتيك تقريبا" به موازات يكديگر، همگي نشان دهنده تاثير جريان هاي دريايي در حاشيه پلت فرم است. بر اساس مقادير كربن آلي كل و فلزات وابسته به شرايط اكسيداسيون-احياء (Ni, V, U, Mo, Cu, Zn)، نهشته هاي مورد مطالعه در دو شرايط اكسيدان (غلظت كم فلزات و كربن آلي كل كم تر از 5/0 درصد وزني) و فقير از اكسيژن (غلظت زياد فلزات و كربن آلي كل بيش تر از 5/0 درصد وزني) قرار دارند. ايكنوتاكساهاي گوناگون مانند پالئوفيكوس، كندريتس، پلانوليتس، زئوفيكوس، لاملا سيلندريكا، تالاسينويدس،
Thesis summary

Master Theses

ارزيابي اثرات زيست محيطي ناشي از بهره برداري زغال سنگ در معدن آب نيل (شمال غرب كرمان)، با تأكيد بر ژئوشيمي فلزات سنگين
يگانه ورمزيار 2024
معدن زغال سنگ آب نيل، در فاصله 56 كيلومتري شمال غرب استان كرمان، بخش چترود دهستان كويرات در جنوب شرقي شهرستان زرند قرار دارد. اين معدن در جنوب شرق ناوديس كرمان و يال شرقي ناوديس بيدو قرار دارد. ذخيره زغال سنگ آب نيل بخشي از پهنه زغال سنگ بادامويه در ايران مركزي بوده كه در توالي هاي شيل و ماسه سنگ زغال دار سازند هجدك شكل گرفته است. هدف از اين پژوهش، بررسي اثرات زيست محيطي ناشي از بهره برداري زغال سنگ در معدن آب نيل (شمال غرب كرمان)، با تأكيد بر ژئوشيمي فلزات سنگين است. نهشته هاي زغال سنگي ايران مركزي در محدوده ي زماني ترياس پسين تا ژوراسيك مياني تشكيل شده است. بر اين مبنا، تعداد 12 نمونه از خاك هاي منطقه معدني براي تعيين غلظت فلزات سنگين و رفتار ژئوشيميايي آنها برداشت شده و توسط روش تجزيه دستگاهي ICP-OES مورد تجزيه قرار گرفته است. عناصر مورد مطالعه در اين پژوهش شاملZn, Co, Cr, Ni, Cu, Mn, Fe هستند. همچنين، تعداد 2 مقطع صيقلي از نمونه هاي زغال سنگ به منظور بررسي اجزاي تشكيل دهنده آنها براي انجام آزمايش SEM انتخاب شدند كه بر مبناي آن، پيريت هاي فرامبوئيدال (تمشكي شكل) به عنوان فاز سولفيدي اصلي در نمونه ها شناسايي شد. از طبق نتايج بدست آمده از مطالعات آناليز ها، مقاطع و محاسبات آماري و مطالعات شاخص آلودگي ها غني شدگي دو عنصر سنگين كبالت و مس در محدوده مورد مطالعه باعث ايجاد آلودگي شده اند. طبق شاخص هاي ضريب غني شدگي و سميت، غلظت بالاي عناصر كبالت و مس موجب بيشترين آلودگي در تمام ايستگاه ها شده است. شاخص زمين انباشت براي فلزات آهن و منگنز كمتر از صفر بدست آمده كه نشان دهنده عدم آلودگي منطقه مورد مطالعه به اين فلزات است. ضريب غني شدگي كروم با مقدار 28/2 در حد قابل قبول است. از نظر شاخص خطر اكولوژيكي كبالت با 75/292 در ريسك متوسط و مس با مقدار 79/75 در ريسك آلودگي كم قرار دارد. بر اساس نتايج بدست آمده و ارزيابي شاخص هاي آلودگي بيانگر اينكه عناصر كبالت و مس داراي بيشترين پتانسيل آلودگي در محدوده مورد مطالعه هستند.
Thesis summary
مطالعه محيط رسوبي و ژئوشيمي آلي سازند پابده در ميدان نفتي رگ سفيد
مريم فريدي 2022
سازند پابده (پالئوسن پسين- اليگوميوسن) در حوضه پيش بوم زاگرس رسوبگذاري شده و يكي از سنگ هاي منشا قابل ملاحظه به شمار مي رود. در اين پژوهش ريزرخساره ها، محيط رسوبي و نيز پتانسيل سنگ منشا اين سازند در ميدان نفتي رگ سفيد در فروافتادگي دزفول مورد بررسي قرار گرديد. با مطالعه 840 برش نازك از سازند پابده در ميدان مورد مطالعه يازده ريز رخساره كربناته شناسايي و با مقايسه آن ها با ريزرخساره هاي باكستون و پدلي (1989) و فلوگل (2010) مشخص شد كه اين ريزرخساره ها(فراوان ترين ريز رخساره ها،ريز رخساره هاي گروه A) در اين ميدان نفتي بر روي يك رمپ كربناته رسوبگذاري شده اند. تجزيه و تحليل ژئوشيمي راك- ايول يازده نمونه نشان داد كه كروژن نمونه هاي سازند پابده از نوع I و II مي باشد كه نشان دهنده مواد آلي محيط دريايي است و عمده نمونه ها در مرحله بالغ و مقداري نيز در مرحله نابالغ قرار دارند. نمودار متقاطع HI در برابر Tmax نشان داد كه كمتر از نيمي از نمونه ها ميتوانند به عنوان سنگ منشا احتمالي با رسيدن به مرحله كاتاژنز Tmax( بالاتر از C° 435) توانسته اند مسير بلوغ حرارتي را طي نمايند. ميزان ضريب انعكاس ويترينايت آن ها با استفاده از نرم افزار PBM و از روي نمودار HI در برابر Tmax بيش از 6/0 % برآورد شده است بنابراين مي توان گفت كه بيش تر نمونه هاي مورد مطالعه وارد پنجره نفتي نشده اند. بنابراين سازند پابده در ميدان رگ سفيد يك سنگ منشا بالقوه است و همچنين با توجه به مقدار بالاي TOC(ميانگين 31/2 درصد) و ميزان غني شدگي بيشتر نمونه هاي آناليز شده مناسب، خوب و بسيار خوب است و در ارزيابي پتانسيل هيدروكربن زايي سازند پابده در محدوده خوب تا خيلي خوب قرار دارد. نمودار متقاطع HI، OI و TOC نشان دهنده رخساره هاي آلي مختلف شامل (,B, AB BC و C) است. اين مجموعه رخساره آلي نشان دهنده وجود ماده آلي دريايي با مقدار اندكي قاره اي و اكسيداسيون اندك مي باشد بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه سازند پابده بيش تر در محدوده آب هاي بستر بي اكسيژن تا كم اكسيژن و در سيستم تراكت پيشرونده و پسرونده ته نشين شده اند. بلوغ حرارتي بر اساس Tmax در چاه 99-RS نشان مي دهد كه سازند پابده در اين چاه وارد مرحله توليد نفت نشده است در حاليكه در چاه 128 در پنجره توليد نفت قرار دارد. با اين حال Tmax آن براي وارد شدن به پنجره توليد نفت كافي نيست
Thesis summary